کتاب روزگار ملخ نوشته مجید رحمانی، داستانی است که به بررسی موضوعات اجتماعی و انسانی میپردازد. این اثر به نوعی روایتگر زندگی و چالشهای شخصیتهای مختلف در جامعه است و به مسائل روزمره و دغدغههای آنها میپردازد. رحمانی در این کتاب با نگاهی عمیق و دقیق به جزئیات زندگی شخصیتها، سعی دارد تا احساسات و تجربیات آنها را به تصویر بکشد. سبک نوشتاری او معمولاً شامل توصیفهای زیبا و عاطفی است که خواننده را به دنیای داستان نزدیک میکند.
کتاب روزگار ملخ نوشته مجید رحمانی به دلیل موضوعات اجتماعی و انسانی که بررسی میکند، میتواند برای طیف وسیعی از خوانندگان مناسب باشد. به طور خاص، این کتاب برای افرادی که به ادبیات اجتماعی و داستانهای عمیق انسانی علاقهمند هستند، جذاب خواهد بود. علاوه بر این، افرادی که به دنبال درک بهتر چالشها و دغدغههای روزمره انسانها در جامعه هستند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند. همچنین، دانشجویان و پژوهشگران ادبیات و علوم اجتماعی نیز ممکن است به تحلیلهای موجود در این اثر علاقهمند باشند. به طور کلی، این کتاب میتواند برای هر کسی که به داستانهای با عمق عاطفی و اجتماعی علاقه دارد، مناسب باشد.
سامان عصاها را از صندلی عقب برداشت و زیر بغل گرفت. سیاوش او را دید بدون آنکه بتواند صدای فرو رفتن عصایش را روی سنگریزهها بشنود. در نگاهش نقشی بود از پیکره دو کالبدی خمیده که به سمتش میآمدند. نزدیکتر که شدند، پیکرهها در هم آمیخت و یکی شد. سامان ایستاد. بارها در هنگامهی آواز صبحگاهی پرندگان، سربازانی را دیده بود که کنار تابلوی پادگان در انتظار ماشین نشسته بودند. سربازانی که پوستشان از آفتاب سوخته بود. با یک اشاره میتوانستند بپرند پشت و به چالاکی سوار شوند. حالا پسر جوانی را میدید با موها و پوستی سفید. وقتی به چشمان نمناک سیاوش نگاه کرد، یاد تصویری مبهم افتاد که خیلی وقتها در خوابهایش تکرار میشد. او را به رنگی از اسرار میدید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir