داستانهایی از سه جنگجوی شجاع که برای مبارزه با شیطان بزرگ به ارتش شیطان کشها می پیوندند. رمان «شیطانکش» با عنوان اصلی «Demon Slayer» در سال 2016 منتشر شد و به عنوان بخشی از مجموعه «رمانهای راحتخوان» نشر پیدایش با ترجمه ایمان رهبر به چاپ رسیده است. داستان حول محور سه پسر به نامهای تانجیرو، زنیتسو و اینسوکه میچرخد که برای پیوستن به ارتش شیطانکشها آماده میشوند. دشمن اصلی آنها موزان، شیطانی باستانی و هزارساله است که قصد دارد دنیا را به نابودی بکشاند. این کتاب شامل مجموعهای از داستانهای کوتاه و جذاب درباره زندگی تانجیرو، نزوکو و دوستانشان است.
شیناگاوا، پسر شری، هنوز به جمع نیروهای شیطانکُش نپیوسته است، اما به شیاطین حمله میکند. او با شیطانکشی به نام کومنو که همسن اوست، آشنا میشود و به او کمک میکند تا به جمع نیروهای شیطانکش بپیوندد. با گذشت چند سال، هر دو به مقامهای بالایی دست یافتهاند. آنها به ماموریتی در خانهای فرستاده میشوند که در آن بچهها ناپدید میشوند. به محض ورود به خانه، این دو از یکدیگر جدا میشوند. شیطان، جهانی موازی را خلق کرده و شیناگاوا را به درون آن میکشاند.
خواندن این کتاب را به علاقمندان داستان های تخیلی و فانتزی با تم مبارزه، و همچنین علاقمندان انیمه توصیه می کنیم.
پسری که شمشیر دستش گرفته بود گفت:«هی، حالت خوبه؟ نگران نباش. سر شیطان رو بریدم ولی دستهات بدجوری خونریزی دارن. بیا این رو بالای زخمت فشار بده.»با دست آزادش دستمالی تمیز برای سانمی انداخت.
سانمی با تردید پسر را ورانداز کرد. احتمالاً یکی دو سال بزرگتر بود و نوعی یونیفرم نظامی با یقههای انعطافناپذیر بر تن داشت. رد دو زخم کهنه پایین چشم چپش مشخص بود.
سانمی سعی کرد خودش را جمع و جور کند: «وقتی سر شیاطین رو قطع کنی میمیرن؟ اینهمه راه واسه شکار شیاطین اومدی و این چیزهای بدیهی رو هم بلد نیستی؟ شانس آوردی که زندهای.« پسر پیش از آنکه شمشیرش را غالف کند خون رویش را پاک کرد. کنار سانمی چمباتمه زد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir