«دوشیزه رزیتا» داستان زنی است که زندگیاش بدون عشق معنایی ندارد. به همین خاطر، او تمام خواستگاران خود را که به خاطر مصلحت به او نزدیک میشوند، رد میکند. دل او به عشق پسر عمویش که در خارج از اسپانیا زندگی میکند، وابسته است. دنا رزیتا بیست و پنج سال را در انتظار عشق خود سپری میکند و همواره با امید و شادی به این عشق مینگرد. اما پسر عمویش با وعدههای توخالی و بدون هیچگونه مسئولیت و تعهدی، او را سرگرم میکند و دنا رزیتا با این انتظار به پیری میرسد.
فدریکو گارسیا لورکا در این اثر، عشق و انتظار را در قالبی رمانتیک و شاعرانه با عناصر فراواقعگرایی در هم میآمیزد. «دنا رزیتا» به نوعی طنز رمانتیک است که به واقعیتهای تلخ زندگی انسان بدون عشق و هدف میپردازد. این نمایشنامه رویاهای شیرین عشق و تلخی انتظار را به تصویر میکشد و به مخاطب یادآوری میکند که عشق واقعی نیازمند تعهد و مسئولیت است.
خواندن کتاب به علاقمندان ادبیات اسپانیا و رمان هایی با تم عاشقانه اجتماعی توصیه می شود.
عمو: بذر گل ها رو کجا گذاشتید؟
زن خدمتکار: همونجا بودن.
عمو: خب حالا که نیستند.
عمه: گل گاوزبان، گل گوشواره ای، داوودی، بنفشه های لوییس پنسی و ستاره ی سفید برفی با قلمه های آفتاب گردان.
عمو: باید بیشتر به این گل ها برسید.
زن خدمتکار: اگه منظورت منم… عمه: ساکت. این قدر جوابشو نده…
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir