ماجرایی پرشور و هیجانانگیز از تاریخ پادشاهی بریتانیا. کتاب آخرین رز سفید یک رمان تاریخی نوشته آلیسون ویر، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، است. در این اثر، شما با سرگذشت واقعی الیزابت، شاهدخت خاندان یورک انگلستان، آشنا خواهید شد. او از همان آغاز زندگیاش با سرنوشتی پر از چالشها و فراز و نشیبها روبهرو بوده و به نظر میرسد برای دستیابی به تاج و تخت و تحقق رویای همیشگیاش، مسیر طولانی و دشواری را باید طی کند.
کتاب آخرین رز سفید نوشته آلیسون ویر، داستانی تاریخی و پرحادثه را از روزگار قدیم بریتانیا روایت میکند. این اثر به بررسی زندگی الیزابت، دختر ارشد خانواده یورکها، میپردازد که در میانهی جنگهای داخلی میان خاندانهای یورک و لنکستر قرار دارد. با تولد الیزابت، او به عنوان یک شخصیت کلیدی در این نبردها شناخته میشود و پس از فوت پدرش، مسئولیت آینده خانوادهاش بر دوش او میافتد. در حالی که همه انتظار دارند الیزابت به زودی تاج سلطنت را بر سر بگذارد، او با چالشهای زیادی مواجه میشود. حرص و طمع دیگران و نقشههای عموی حقهبازش، ریچارد سوم، راه رسیدن به قدرت را برای او دشوار میکند. همچنین، جان دو برادر کوچک الیزابت نیز در خطر است. اما ورود تئودور، پسر خاندان لنکستر، تحولی در داستان ایجاد میکند. این رمان تاریخی نه تنها به وقایع جنگهای رزها میپردازد، بلکه به شخصیتپردازی زنانه و شجاعت الیزابت نیز توجه دارد. آخرین رز سفید در سال 2022 منتشر شده و نسخه فارسی آن توسط آفاق زرگریان ترجمه و منتشر شده است.
این داستان جذاب را به کسانی که به تاریخ، زندگینامهها و سرگذشت زنان تأثیرگذار در تاریخ علاقهمند هستند، توصیه میکنیم.
هنری غر میزد چون ارل آکسفورد، یکی از پدرخواندهها دیر کرده بود. تأخیرش بیشک به هوا مربوط بود. بعد از سه ساعت، هنری دستور داد حرکت دستهجمعی از خوابگاه بزرگ ملکه تشکیل شود. سیسیلی شاهزاده را حمل کرد که در ردایی از پارچهی سرخرنگ با دوردوزی طلایی از خز قاقم پیچیده شده بود و دنبالهی آن به وسیلهی ارل لینکلن حمل میشد. الیزابت که لینکلن را نگاه میکرد، مانده بود نکند او به دلیل جابجا شدن جانشینیاش در وهلهی اول توسط هنری و حالا توسط آرتور، به این کار بیمیل باشد، اما نه، انگار خوشحال بود؛ با آن و دورست گپ میزد که بعد از پرداخت بدهی هنری به فرانسه، به انگلستان برگشته و موجب خشنودی مادر شده بود. آرتور با مشایعت دویست نفر از آقایان و خادمان درباری که مشعلهای خاموش را حمل میکردند و با حضور گروه بزرگی از لردها و بانوان از آنجا دور میشد که الیزابت هنوز لرز داشت. مادر سر تا پا یک ملکه به نظر میرسید، جلوتر رفته بود تا در کلیسا نوهاش را تحویل بگیرد. الیزابت از اینکه هنری مقامهای برجستهای برای خویشاوندان او مقرر کرده بود، تحتتأثیر قرار گرفت. میزان قدردانی هنری را به او نشان داد و بدون تردید هنری میخواست اتباعش ببینند فامیل یورکی الیزابت آشکارا آرتور را بهعنوان جانشین انگلستان تصدیق میکنند؛ از این رو وفاداری خود را به سلسلهی جدید نشان میدهند. و در عوض هنری به آنها نشان میدهد آماده است با احترامی که شایستهی خونشان بود، رفتار کند. تنها فرد غایب لیدی مارگارت بود. گفته بود سر درد دارد، اما الیزابت مانده بود نکند دلش نمیخواست دیده شود که در کنار آن یکی مادربزرگ شاهزاده که رتبهی بالاتری داشت، در جایگاه دوم قرار میگیرد. اما شاید در بارهی مارگارت دچار سوءتفاهم شده بود و او واقعاً حالش خوب نبود. الیزابت آرزو میکرد مارگارت در کلیسا بود و پسرش را که غسل تعمید داده میشد، تماشا میکرد. اما اگر خودش هم اجازه یافته بود، توانایی رفتن نداشت. در عوض او و هنری دوستانه کنار هم نشستند، تنگ شرابی را با هم نوشیدند و به هم تبریک گفتند. کنار رختخواب الیزابت، گهوارهی سلطنتی با سایبانی از پارچهی زربفت و نشانهای سلطنتی قرار داشت. گهواره بزرگ و کاملاً باشکوه بود، با رختخواب مجللی از پارچهی قرمز زربفت، ارغوانی، خز قاقم و آبی مخملی آراسته شده بود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir