به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







خرزهره









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

یک رویای کودکانه که در نهایت به ویرانی و مرگ می‌انجامد. ژان تولی، نویسنده‌ی مشهور فرانسوی، در کتاب خرزهره داستان یک قاتل زنجیره‌ای را در فرانسه‌ی قرن نوزدهم به تصویر می‌کشد. این قاتل، مانند فرشته‌ی مرگ، به هر کسی که نزدیک می‌شود، جانش را می‌ستاند.

درباره کتاب خرزهره

در این کتاب، داستان زندگی الن ژگادو، دخترکی فرانسوی با آرزوهای خاص و تاریک، روایت می‌شود. او در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمده و در دهکده‌ای دورافتاده زندگی می‌کند که مردمش به خرافات اعتقاد دارند. الن از کودکی تحت تأثیر افسانه‌ها و داستان‌های مرگ و آنکو، فرشته‌ی مرگ، قرار می‌گیرد. داستان با ورود دو مرد به دهکده آغاز می‌شود که برای خرید موهای بلند اهالی آمده‌اند، اما به دلیل باورهای خرافی مردم، جانشان در خطر می‌افتد. الن که شاهد این وقایع است، به تدریج به شخصیت آنکو علاقه‌مند می‌شود. سال‌ها بعد، الن به عنوان خدمتکار کار می‌کند و تصمیم می‌گیرد خود را به آنکو تبدیل کند. او با استفاده از آرسنیک در غذاهای مهمانان، به دنبال تحقق آرزوهای تاریکش است. این داستان به بررسی تمایلات انسانی و تأثیر افسانه‌ها بر زندگی افراد می‌پردازد. در سال 2016 Stéphanie Pillonca بر اساس داستان این کتاب فیلمی ساخت که به نام «The Poisoning Angel» شناخته می‌شود. Déborah François و Benjamin Biolay از جمله بازیگرانی بودند که در این فیلم نقش‌آفرینی کردند.

خواندن کتاب خرزهره را به چه کسانی توصیه می کنیم

اگر به رمان‌های جنایی در ادبیات فرانسه علاقه‌مند هستید، این داستان که بر پایه واقعیت نوشته شده است را از دست ندهید.

در بخشی از کتاب خرزهره می خوانیم

خدمتکاری دست‌به‌کمر، از خرزهره که آرنج‌هایش را روی میز آشپزخانه‌ای دیگر گذاشته می‌پرسد: «خب پیشش که بودی درجا دکتر خبر نکرد؟»

-چرا خاله ماریژن. اما وقتی دکتر رسید کنار تختی که مادرخونده مثل دیوونه‌ها تو اون تکون‌تکون می‌خورد، فقط تو یه جعبه‌ای خاکستر ریخت. بالاسرش یه صلیبی کشید و گفت: «به نام پدر.» بعد، «با دادن صدقه به حضرت ویدبوت مریض بهبود می‌یابد.» من آخرین دستمالی که با اون دهنش رو پاک کرد یادگاری نگه داشتم. نان سیاهی روی میز کنار چاقوی داسی شکل خودنمایی می‌کند. خرزهره تیغه‌اش را با انگشت نوازش می‌کند و دومین خاله‌اش می‌گوید: «طفلک کوچولو. خواهر عزیزم. اول مادرت، بعدم مادرخونده‌ت.»

برچسب ها :

ادبیات فرانسه

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه