کتاب توحید؛ داروی دردها نوشته شیخ محمدحسن وکیلی است که به اهتمام گروه محتوایی موسسه جوانان آستان قدس رضوی گردآوری شده است. این اثر برای آشنایی نسل جدید با مفهوم توحید و تأثیر آن در زندگی روزمره و معنوی تهیه شده است. کتاب با نگاهی ساده و عمیق به موضوع توحید، به مخاطب کمک میکند تا خداوند را بهتر بشناسد و رابطهای عمیقتر با او برقرار کند.
همه ما درباره خداوند میدانیم و او را به اشکال مختلف عبادت میکنیم. در هنگام نماز، در لحظههای پر از اضطراب و یا حتی در مواقع تنهایی و نیاز، نام خداوند را میخوانیم. اما گاهی این پرسش در ذهن ما به وجود میآید که چرا همیشه او را در کنار خود حس نمیکنیم؟ چرا گاهی رابطهمان با خداوند کمرنگ میشود و در دنیای پر از مشکلات، نمیتوانیم به آرامش درونی دست یابیم؟کتاب توحید؛ داروی دردها، تلاش دارد با ارائه مفاهیمی عمیق از توحید، پاسخی برای این پرسشها ارائه دهد. شیخ محمدحسن وکیلی با زبانی ساده و دلنشین، به تبیین توحید از منظر عرفانی و فلسفی پرداخته است و خواننده را به شناخت بیشتر نسبت به خداوند فرا میخواند.
کتاب دربردارنده مباحثی مانند جایگاه توحید در زندگی انسان، آثار و کارکردهای آن در مسائل روحی و روانی، و ارتباط مستقیم بین توحید و آرامش است. وکیلی با طرح سؤالات بنیادی مانند اینکه خدا کجاست و چرا احساس نزدیکی با او نداریم، به مخاطب میآموزد که توحید تنها یک مفهوم فکری نیست، بلکه درمان بسیاری از دردها و رنجهای انسان است.
نویسنده با پرداختن به مفاهیم توحید، به درک بهتر معنای خداوند در تمام ابعاد زندگی کمک میکند و نشان میدهد که چگونه میتوان با توحید، خداوند را در تمامی لحظات زندگی حس کرد و از او آرامش گرفت.
این کتاب به تمام کسانی که به دنبال شناخت عمیقتر از خداوند هستند و میخواهند رابطهای پویا و مؤثر با او برقرار کنند، پیشنهاد میشود. همچنین برای علاقهمندان به مباحث عرفانی و فلسفی در حوزه دین و ایمان، کتابی ارزشمند است که به بازسازی معنوی انسان کمک میکند.
نسبت خداوند با ما حال باید پرسید نسبت خداوند با ما چگونه است؟آیا نسبت ما با خداوند از این نوع است؟ یک بار دیگر هر سه نسبت را با هم مرور کنیم:1. نسبت ما با خداوند نسبت عینیت و اتحاد نیست، ما محدودیم و او نامحدود و هیچ گاه یک موجود محدود، به این شکل که وجود و صفات آن دو مساوی باشد، نمیتواند با یک موجود نامحدود عینیت پیدا کند.2. نسبت ما با خداوند، نسبت جدایی و بیگانگی نیست؛ چرا؟! چون دو موضوع، از یکدیگر کاملاً جدا هستند، هر کدام صفات و خصوصیات و کمالاتی دارد که دیگری ندارد و هر کدام برای خود بخشی را در عالم اشغال میکند که دیگری فاقد آن است، به همین جهت حکیمان و فیلسوفان میگویند: دو موضوع جدا از هم، همیشه محدود هستند، هر یک دارای مرز مشخصی است که دیگری را در حریم خود راه نمیدهد و با آن مرز از دیگری جدا میشود. اما آیا خداوند هم دارای مرز است؟ آیا او هم محدود است؟ آیا میتوان گفت خداوند در بخشی از عالم حضور ندارد و قسمتهایی از عالم از او خالی است؟ تعالیم دینی و استدلال عقلی اثبات میکند که خداوند وجودش نامتناهی است و همه جا و همه چیز را پر کرده و با همه همراه است؛ به همین جهت نمیتواند نسبتش با دیگر چیزها، نسبت بیگانگی و بریدگی و جدایی کامل باشد و مخلوقات از او مستقل باشند.3. نسبت خداوند با مخلوقات نمیتواند مانند نسبت مجموعه و زیر مجموعه یا دریا و موج باشد؛ زیرا:الف) هر مجموعه و هر کلی، تقسیمپذیر است، حال آنکه خداوند تقسیمپذیر نیست، تقسیمپذیری از صفات و ویژگیهای عالم اجسام است و موجودات مجرد، موجودات برتر از عالم اجسام، از این ویژگی خالی هستند.ب) مجموعه به زیر مجموعه خود محتاج است، به عبارتی مجموعه با همین زیرمجموعهها به وجود میآید و با از بین رفتن آنها هم از بین میرود و اگر یکی از آنها کم شود به همان مقدار مجموعه کوچک میشود، چنانکه دریا هم از آبهای گرد هم آمده درست میشود و هر ظرف آبی از آن برداریم از دریا کاسته میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir