کتاب من اطلاعاتی بودم نوشته حجتالاسلام و المسلمین محمدمهدی مهدوی، خاطراتی جذاب و خواندنی از دوران حساس انقلاب اسلامی تا سالهای اخیر را به اشتراک میگذارد. این اثر به مرور وقایع مهمی میپردازد که کمتر بهطور عمومی روایت شدهاند، از جمله نقش جوانان انقلابی در خنثیسازی توطئههای کودتاچیان، اعدام صادق قطبزاده و بررسی مواضع انجمن حجتیه. نویسنده که در دوران مسئولیت خود در معاونت حراست مجلس شورای اسلامی، به عنوان یکی از افراد فعال در حوزه امنیتی و اطلاعاتی شناخته میشود، حوادث مختلفی را روایت کرده است که هرکدام سرشار از نکات مهم و ناگفته است.
کتاب من اطلاعاتی بودم شامل روایتهای مختلفی از وقایع دوران انقلاب اسلامی، نقش ویژه نیروهای انقلابی و حضور موثر مسئولان در مقاطع حساس است. نویسنده که سالها در سمتهای مختلف امنیتی فعالیت داشته، به بررسی مسائل حساس سیاسی پرداخته و مواضع برخی از گروههای خاص مانند انجمن حجتیه را بهطور دقیق مورد تحلیل قرار داده است.یکی از بخشهای مهم این کتاب به افشاگری درباره ارتباط برخی سران انجمن حجتیه با خواص حوزوی، دانشگاهی و مسئولین دولتی میپردازد که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است. همچنین، وقایع مرتبط با اعدام صادق قطبزاده و مواضع ایشان در برابر انقلاب اسلامی، به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.نویسنده با ارائه مشاهدات خود از حوادثی که در معاونت حراست مجلس شورای اسلامی رخ داده است، به بازگویی روزهای پرچالش و تصمیمگیریهای حساس پرداخته است.
کتاب من اطلاعاتی بودم برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب اسلامی، مسائل سیاسی و امنیتی، و کسانی که به روایتهای مستند و ناگفته از دوران حساس تاریخی علاقه دارند، مناسب است. همچنین مخاطبان علاقهمند به موضوعات مربوط به امنیت کشور و تحلیلهای دقیق سیاسی میتوانند از این اثر بهرهمند شوند. کسانی که به دنبال درک عمیقتری از وقایع و تحولات انقلاب اسلامی هستند، با این کتاب میتوانند اطلاعات ارزشمندی به دست آورند.
قطب زاده یکی از کیسهایی بود که دوستان کارهای اصلیاش را پیگیری میکردند و ما هم کمکشان میکردیم آن موقع مسئولیتی نداشت از ریاست صداوسیما کنار رفته بود و وزارت خارجه هم دیگر دستش نبود، حالا نشسته بود کودتا طراحی کرده بود کودتایی با جریانات مختلف، از مرجعیت گرفته تا یک سری مذهبیهای غیرمرتبط با نظام طرح اولیه به این شکل بود که از خانه او خمپاره بزنند به خانه حضرت امام من مختصری در کار کودتای قطب زاده بودم تا تعقیبش هم بودم؛ اما پرونده قطب زاده مستقیم دست من نبود دست دوستان بود اگر کاری از من میخواستند انجام میدادم پادویی میکردم، مثلاً به من میگفتند این کار رو بکن میرفتم انجام میدادم حالا برو فلان کار مضایقه نمیکردم آنجا کمک کار بچهها بودم.
این نکته را در هم در نظر بگیرید که آن زمان شرایط طوری بود که اگر یک قسمت به نیروی کمکی نیاز داشت همه کار را رها میکردند و میآمدند به آن بخش کمک کنند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir