کتاب آنانیموس، جدیدترین اثر فریور خراباتی، با زبانی طنزآمیز و جذاب، داستانی عاشقانه و سیاسی را در دل تاریخ معاصر ایران روایت میکند. این کتاب که بهتازگی توسط انتشارات مون منتشر شده، با محوریت یک خانواده لنگرودی، به کاوش در رخدادهای تاریخی از جنبش جنگل تا دوران معاصر میپردازد و نگاهی انتقادی به تغییرات فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.
آنانیموس داستانی بلند است که مفاهیمی چون عشق، ایران قبل و بعد از انقلاب، بحرانهای سیاسی و اجتماعی، و تأثیر فضای مجازی را در قالب طنز بررسی میکند. این کتاب با روایتهای متنوع و ماجراهایی که گاه به شکل طنز و گاه با لحنی انتقادی بیان میشوند، ارتباط میان گذشته و حال را به تصویر میکشد.
نویسنده، با استفاده از طنزی دلنشین، زندگی روزمره و باورهای شخصیتهای داستان را به چالش میکشد و واقعیتهای تلخ و شیرین تاریخ معاصر ایران را با شوخیهای زیرکانه روایت میکند. بخشهایی از کتاب، مانند خاطرهنویسیها یا روایتهایی از ماجراهای ورزشی، فضایی سبکتر و سرگرمکننده ایجاد کرده، درحالیکه لایههای عمیقتر داستان به موضوعات جدیتر اجتماعی و سیاسی میپردازد.
یکی از بخشهای جالب کتاب، ماجرای عمه زیور و تأثیر دعاهای او در یک مسابقه فوتبال است که بهخوبی تلفیق طنز با واقعیتهای فرهنگی و باورهای عمومی را نشان میدهد. این لحظات به خواننده فرصت میدهد تا با رویکردی منتقدانه اما سرگرمکننده، به مسائل جامعه نگاه کند.
کتاب آنانیموس مناسب علاقهمندان به داستانهای طنز و عاشقانه، ادبیات داستانی معاصر، و تاریخ و فرهنگ ایران است. افرادی که به تحلیل تغییرات اجتماعی و سیاسی ایران علاقهمندند یا به دنبال اثری سرگرمکننده و درعینحال تأملبرانگیز میگردند، میتوانند از این کتاب لذت ببرند. این کتاب همچنین برای کسانی که طنز را بهعنوان ابزاری برای بازتاب مسائل جدی جامعه میپسندند، انتخابی ایدهآل است.
آنانیموس با ترکیب تاریخ، طنز، و داستانپردازی عمیق، نهتنها سرگرمکننده، بلکه تفکر برانگیز است و خواننده را به بازنگری در مفاهیم عشق، هویت، و تحولات اجتماعی فرا میخواند.
آن روز قضیه فرق میکرد. استرالیاییها بیدین و ایمانتر از آن بودند که پیسپیس کردنهای زیرلبی عمه زیور روی دل سیاهشان اثر کند. گل اول و نیمه بعد گل دوم. حیدر که تا پیش از شروع بازی درباره تأثیر معجزهآسای ذکرگویی عمه زیور سخنسرایی میکرد و حالا بعد از گل دوم سنگ روی یخ شده بود به عمه زیور گفت: نمیخواد ذکر بگی... معلومه از ته دل و با خلوص نیت نمیگی که داریم گل میخوریم دیگه وضو گرفتی اصلاً؟» همچین حرفهایی... البته حرفش پربیراه هم نبود، چون به محض اینکه عمه زیور به زور پدربزرگ و التماسهای ما آن تسبیح لعنتی را کنار گذاشت توپ کاملاً اللهبختکی به پای ابراهیم تهامی خورد و جلوی خداداد افتاد؛ خداداد پاس داد و کریم باقری توپ را به تور دروازه مارک بوسنیچ چسباند و این طوری ما اولین گل را به استرالیا زدیم وقتی حیدر فریاد «الله اکبر» سر پدرم گفت بشین حیدر! مگه اومدی نماز جمعه؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir