کتاب بزرگ فکر کنید نوشته دیمون زاهاریادس، راهنمایی گام‌به‌گام برای تغییر نگرش و عبور از محدودیت‌های ذهنی است. نویسنده با ارائه‌ی یک سیستم ده‌مرحله‌ای، به شما می‌آموزد چگونه توانایی‌هایتان را به حداکثر برسانید، اهداف بزرگ‌تری تعیین کنید و دیدگاه وسیع‌تری نسبت به زندگی داشته باشید. این اثر، که در فهرست پرفروش‌ترین‌های آمازون قرار دارد، به شما کمک می‌کند تا پتانسیل کامل خود را شکوفا کنید و از محدودیت‌های فکری خود فراتر بروید.

درباره کتاب بزرگ فکر کنید

بزرگ فکر کنید به دو بخش اصلی تقسیم شده است.
بخش اول به آماده‌سازی ذهنی برای بزرگ‌اندیشی اختصاص دارد. زاهاریادس ابتدا معنای بزرگ فکر کردن و تاثیرات مثبت آن بر زندگی را توضیح می‌دهد. سپس موانعی مانند ترس، بهانه‌جویی و الگوهای فکری مخرب را شناسایی کرده و روش‌های مقابله با آن‌ها را ارائه می‌دهد. او تأکید می‌کند که تغییر ذهنیت، نیازمند شجاعت و تمرین است، زیرا مقاومت‌های ذهنی بخش طبیعی این فرآیند هستند.
بخش دوم به چگونگی عملی کردن بزرگ‌اندیشی می‌پردازد. نویسنده در این قسمت سیستم ده‌مرحله‌ای خود را معرفی می‌کند، که هر مرحله با یک تمرین کاربردی همراه است. این تمرین‌ها به شما کمک می‌کنند تا مهارت‌ها و مفاهیم آموخته‌شده را بهتر درک و در زندگی خود پیاده‌سازی کنید. در این بخش، نویسنده به شما نشان می‌دهد چگونه محدودیت‌ها را کنار بگذارید، فرصت‌ها را بشناسید و با خوش‌بینی به سمت اهداف بزرگ‌تر حرکت کنید.
کتاب با زبانی ساده و روان نوشته شده و هر مرحله را به شکلی واضح و مختصر توضیح می‌دهد. این سبک نگارش باعث می‌شود که خواننده به‌راحتی با محتوا ارتباط برقرار کند و از آن بهره‌مند شود.

خواندن کتاب بزرگ فکر کنید را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به حوزه خودسازی و افرادی که به دنبال رشد شخصی و عبور از محدودیت‌های ذهنی خود هستند، مناسب است. اگر می‌خواهید نگرش‌تان را تغییر دهید، اهداف بلندپروازانه‌تری تعیین کنید و به پتانسیل واقعی خود دست یابید، این کتاب راهنمایی مؤثر برای شما خواهد بود. علاوه بر این، افرادی که با مقاومت‌های ذهنی و منفی‌بافی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، می‌توانند از تمرین‌ها و نکات کاربردی این کتاب بهره ببرند.

در بخشی از کتاب بزرگ فکر کنید می‌خوانیم:

بسیاری از ما با افکاری مشغول هستیم که ما را عقب نگه می‌دارند. ما به خود می‌گوییم که به اندازه کافی خوب نیستیم، آنچه را که لازم است نداریم، یا لیاقت موفقیت را نداریم. اینها باورهای محدودکننده و موانع ذهنی هستند. آنها ما را از دستیابی به موفقیتی که آرزویش را داریم باز می‌دارند.ما به دلایل مختلف این باورها را حفظ و نگهداری می‌کنیم. به عنوان مثال، تجربیات گذشته ما ممکن است بذرهای شک و تردید به خود را کاشته باشد. ارزش‌های فرهنگی ما ممکن است با احساسات مان در مورد آنچه قابل قبول است در تضاد باشد. ترس از قضاوت شدن توسط دیگران می‌تواند ما را نسبت به اینکه نگاهمان را بالاتر از آنچه که دیگران معقول می‌دانند، مردد کند. یا شاید ما به سادگی از توانایی‌های خود بی‌خبر هستیم زیرا هرگز آنها را آزمایش نکرده‌ایم.منشأ موانع ذهنی هرچه که باشد، بزرگ‌اندیشی ما را ملزم می‌کند که آنها را به چالش بکشیم و دوباره چارچوب بندی کنیم. آیا این افکار غلط معتبر هستند؟ و حتی اگر حاوی یک بذر حقیقت باشد، آیا آن بذر برای توجیه کل ادعا کافی است؟به عنوان مثال، منتقد درونی شما ممکن است به شما بگوید: "شما آنقدر پیر هستید که نمی‌توانید به مدرسه برگردید و مدرک خود را تمام کنید." با این حال، بسیاری از افراد مدرک خود را پس از گذراندن سال‌ها برای پیگیری حرفه خود تکمیل می‌کنند. اگر آنها می‌توانند پس شما هم می‌توانید.چارچوب بندی مجدد باورهای محدود‌کننده ما به معنای نادیده گرفتن واقعیت نیست. این در مورد این است که آیا آنها مشروع هستند یا خیر. ما این موضوع را با جزئیات بیشتری در گام 3: محدودیت‌های درک شده خود را به چالش بکشید، توضیح خواهیم داد.اکنون با معنای بزرگ‌اندیشی آشنا شده‌اید. اما چرا باید این کار را انجام دهید؟ اگر وقت و انرژی خود را صرف این تلاش کنید چه پاداشی در انتظار شماست؟