کتاب «سطل چسب خرگوش ناقلا» جلد دوم از مجموعه «خودم داستان می‌خوانم» است که توسط مهدی ضرغامیان بر اساس متنی از انید بلیتون ترجمه و بازآفرینی شده است. این مجموعه داستان خرگوش ناقلا و سه حیوان دیگر را روایت می‌کند و هدف آن تقویت مهارت‌های خواندن، نوشتن، شنیدن و سخن گفتن کودکان، به‌ویژه دانش‌آموزان کندخوان سال‌های نخست دبستان است. داستان درباره خرگوش ناقلا است که با یک سطل چسب کنار در باغچه‌اش ایستاده و مشغول تعمیر در باغچه است. او زیر لب می‌خواند و چنان سرگرم است که متوجه آمدن آقا روباهه نمی‌شود. داستان در قالبی ساده و جذاب برای کودکان نوشته شده است و همراه با تمرین‌های متنوعی مانند پرسش‌های شفاهی و کتبی، درک معنای لغات، جمله‌سازی، نمایشنامه‌نویسی و خلاصه‌نویسی ارائه می‌شود تا مهارت‌های زبانی کودکان را تقویت کند. این کتاب به ویژه برای کودکان در حال یادگیری خواندن و نوشتن، کودکان کندخوان، والدین، معلمان و مربیان آموزشی که به دنبال منابع جذاب و کاربردی برای تقویت مهارت‌های زبانی کودکان هستند، توصیه می‌شود. کتاب «سطل چسب خرگوش ناقلا» با ترکیب داستان جذاب و تمرین‌های متنوع، ابزاری مفید برای آموزش زبان به کودکان است که از طریق بازی و نمایشنامه‌نویسی، مهارت‌های زبانی و خلاقیت آن‌ها را تقویت می‌کند.

خواندن کتاب سطل چسب خرگوش ناقلا - خودم داستان می‌خوانم 2 را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

خواندن کتاب «سطل چسب خرگوش ناقلا» از مجموعه «خودم داستان می‌خوانم 2» به ویژه به این گروه‌ها توصیه می‌شود: کودکان سال‌های نخست دبستان، به خصوص دانش‌آموزان کندخوان که در حال یادگیری و تقویت مهارت‌های خواندن، نوشتن، شنیدن و سخن گفتن هستند. والدین، معلمان و مربیان آموزشی که می‌خواهند با استفاده از داستان‌های ساده و جذاب، مهارت‌های چهارگانه زبان را در کودکان تقویت کنند. کودکانی که علاقه‌مند به داستان‌های کوتاه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی مانند خرگوش ناقلا و دوستانش هستند و از طریق تمرین‌های متنوع و اجرای نمایشنامه‌های همراه کتاب، مهارت‌های زبانی و خلاقیت خود را افزایش می‌دهند. این کتاب با زبان ساده، تمرین‌های مرتبط با داستان و نقاب‌های شخصیت‌ها برای اجرای نمایش، به کودکان کمک می‌کند تا خواندن را با لذت یاد بگیرند و مهارت‌های زبانی خود را تقویت کنند.

در بخشی از کتاب سطل چسب خرگوش ناقلا - خودم داستان می‌خوانم 2 می‌خوانیم

روزی خرگوش ناقلا با یک سطل چسب کنار در باغچه‌اش ایستاده بود تا آن را تعمیر کند. او زیر لب می‌خواند: « قلم مویم را این ور می‌کشم، آن ور می‌کشم، در باغچه‌ام را درست می‌کنم … آآآ… » خرگوش چنان سرگرم بود که متوجه آمدن آقا روباهه نشد.