کتاب «دختر ماه» نوشته سارا عرفانی، روایتی داستانی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س) است. این کتاب در 18 فصل، زندگینامه این بانوی بزرگوار را از بدو تولد تا مهاجرت و شهادت به صورت داستانی و جذاب روایت میکند. در «دختر ماه» داستان از بازار بردهفروشان آغاز میشود، جایی که دختری بیمار به بهای گرانی فروخته میشود و به خانهای متفاوت منتقل میگردد. داستان به زندگی نجمه خاتون، مادر امام رضا (ع) و همسر امام موسی کاظم (ع) و تولد حضرت معصومه (س) میپردازد و تلاش دارد با روایت روان و مستند، نوجوانان را با زندگی این شخصیت بزرگوار آشنا کند. این کتاب به دلیل داستانپردازی جذاب و پایبندی به مستندات تاریخی، برای نوجوانان بسیار مناسب است و به آنها کمک میکند تا زندگی حضرت معصومه (س) را به روشی دلنشین و آموزنده بشناسند. خواندن کتاب «دختر ماه» به ویژه به نوجوانان پیشنهاد میشود و همچنین والدین، معلمان و علاقهمندان به زندگینامههای تاریخی و دینی میتوانند از آن بهرهمند شوند. کتاب «دختر ماه» اثری ارزشمند است که با ترکیب داستانی جذاب و مستندات تاریخی، زندگی حضرت معصومه (س) را به شکلی قابل فهم و دلنشین برای نوجوانان روایت میکند.
کتاب «دختر ماه» که زندگینامه حضرت فاطمه معصومه (س) را به صورت داستانی و روان روایت میکند، با پرداخت به رفتارها و اخلاق این بانوی بزرگوار، نقش مهمی در معرفی خصلتهای ایشان به نوجوانان و خوانندگان دارد. این کتاب با توجه به پایبندی به مستندات تاریخی، ویژگیهای اخلاقی حضرت معصومه (س) مانند مهربانی، تقوا، صبر، ایثار و توجه به نیازمندان را به صورت ملموس و تأثیرگذار به تصویر میکشد. علاوه بر این، برخی کتابهای دیگر درباره حضرت معصومه (س) نیز با بیان کرامات، فضایل معنوی و رفتارهای نیکوی ایشان، به تبیین شخصیت والای اخلاقی ایشان میپردازند و از طریق روایت داستانی یا گزارشهای مستند، الگوی اخلاقی ایشان را برای مخاطبان به ویژه کودکان و نوجوانان تبیین میکنند. از جمله ویژگیهای این کتابها، بیان زندگی پرمشقت و پرمهر حضرت معصومه (س)، تلاشهای ایشان در رسیدگی به نیازمندان و حضور فعال در شرایط سخت تاریخی است که این موارد به شکل داستانی و قابل فهم برای نوجوانان ارائه شده است. بنابراین، کتاب «دختر ماه» و آثار مشابه، با روایت داستانی همراه با مستندات تاریخی، اخلاق و خصلتهای حضرت معصومه (س) را به گونهای معرفی میکنند که خوانندگان با الگوگیری از ایشان، ارزشهای اخلاقی و معنوی را در زندگی خود به کار گیرند.
خواندن کتاب «دختر ماه» به ویژه به نوجوانان توصیه میشود، زیرا این کتاب با زبان ساده و داستانپردازی روان، زندگی و اخلاق حضرت فاطمه معصومه (س) را به گونهای جذاب و قابل فهم برای این گروه سنی روایت میکند. همچنین والدین، معلمان و مربیان آموزشی که به دنبال منابعی مناسب برای آشنایی نوجوانان با شخصیتهای بزرگ اسلامی و تقویت مهارتهای خواندن و درک متون دینی هستند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند. این کتاب برای کسانی که علاقهمند به زندگینامههای داستانی و مستند از زنان نامدار صدر اسلام هستند نیز مناسب است و میتواند به درک بهتر ارزشها و فضایل اخلاقی حضرت معصومه (س) کمک کند.
«مردان کاروان مقابل در منزل امام موسی کاظمایستاده بودند. یکی از پسران امام، به نام ابراهیم، در را باز کرد و خوشامد گفت و از آنها خواست به داخل منزل بروند. رئیس کاروان با او دست داد و صورتش را بوسید. گفت: «ما بهامید دیدار مولایمان، موسی بن جعفر، به اینجا آمدهایم. » ابراهیم دستی بهشانهٔ مرد زد و گفت: «خیلی خوش آمدید، اما پدر چند روزی به سفر رفتهاند. اگر صلاح میدانید، چند روز مهمان ما باشید تاایشان بازگردند. » مرد با همراهانش مشورت کرد. از اینکه نمیتوانستند امامشان را ببینند ناراحت و غمگین بودند. راه دور سفر را بهامید دیدار امام و آقایشان طی کرده بودند و برایشان امکان نداشت چند روز در شهر بمانند. مرد گفت: «کم سعادتی ماست که نمیتوانیم امام خود را ببینیم، اما این مردان سؤالاتی هم از موسی بن جعفر داشتند. » ابراهیم لبخندی بر لب نشاند و گفت: «اشکالی ندارد. سؤالهایتان را بنویسید؛ ما آنها را به پدر میدهیم تا پاسخ دهند. سپس پاسخها را با پیک مورد اطمینان برای شما میفرستیم. حالا تشریف بیاورید داخل تا از شما پذیرایی کنیم. اینطور جلوی در که نمیشود... همه خستهاید. بفرمایید! بفرمایید! » به داخل خانه رفت و به اهل منزل اطلاع داد که مهمان دارند. خدمتکارها را هم صدا کرد تا برای مهمانان شربت خنک بیاورند. بعد، به جلوی در رفت و آنها را به داخل منزل دعوت کرد. _ بفرمایید! خیلی خوش آمدید... قدم بر چشم ما گذاشتید! _ از شما متشکریم... قصد مزاحمت نداریم. _ مراحمید. بفرمایید! نمیشود تا اینجا بیایید و گلویی تازه نکنید. بفرمایید! مردها داخل شدند و خدمتکارها برایشان شربت آوردند. فاطمهٔ معصومه که آن زمان شش سال بیشتر نداشت، همراه خواهرها و برادرهایش در حیاط بازی میکرد. مردها خستگیشان که در رفت و کمیاستراحت کردند، خواستند سؤالاتشان را بنویسند. ابراهیم برایشان بُرد مصری و مرکب و قلم آورد و مقابل رئیس کاروان گذاشت و گفت: «بفرمایید. » آنها یکی یکی سؤالات را میگفتند و او مینوشت. وقتی سؤالات تمام شد، برد را به دست ابراهیم دادند و خواستند بلند شوند که او مانع شد و گفت: «ناهار در خدمت شماییم. مهمان ما باشید. از بابت سؤالات نیز خیالتان راحت باشد. انشاءالله پدر که از سفر برگردند، آنها را بهایشان میدهیم. »
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir