ماجراهای کلاس پرحاشیه اثر محمداسماعیل حاجیعلیان، مجموعهای از داستانهای پیوسته است که با زبانی ساده و جذاب به موضوع نماز و فضایل آن میپردازد. این کتاب به شکلی داستانگونه و آموزنده، مفاهیم مرتبط با عبادت و ارتباط با خدا را برای نوجوانان بیان میکند و با روایتی سرگرمکننده، به ترویج اهمیت نماز در زندگی میپردازد.
داستان کتاب درباره معلمی بازنشسته است که پس از سالها دوری از تدریس، مسئولیت کتابخانه مسجد محله را برعهده دارد. او به درخواست یکی از معلمان مدرسه سابق خود، که برای عمل جراحی مدتی نمیتواند تدریس کند، برای 14 جلسه به مدرسه بازمیگردد و جای او را در کلاس پرحاشیهای پر میکند.
در این 14 جلسه، اتفاقات و ماجراهای گوناگونی رخ میدهد که هرکدام به نحوی به موضوع نماز و عبادت گره میخورند. معلم بازنشسته از روشهای خلاقانه و داستانسراییهای جذاب استفاده میکند تا اهمیت نماز را برای دانشآموزان توضیح دهد و آنها را به تأمل در این موضوع تشویق کند.
هر جلسه، ماجرایی منحصربهفرد را روایت میکند و در عین حال پیامهای معنوی و اخلاقی مهمی را به شیوهای غیرمستقیم و جذاب منتقل میکند. این داستانها به نوجوانان کمک میکند تا نقش نماز را در زندگی فردی و اجتماعی خود بهتر درک کنند و با عبادت رابطهای عمیقتر برقرار کنند.
ماجراهای کلاس پرحاشیه برای نوجوانان و جوانانی نوشته شده است که علاقهمندند درباره نماز و آثار آن در زندگی بیشتر بدانند. این کتاب با زبانی روان و قصههایی جذاب، پیامهای خود را به شکلی مؤثر به مخاطبان منتقل میکند و برای کسانی که به دنبال خواندن اثری آموزنده و در عین حال سرگرمکننده هستند، انتخابی مناسب است. همچنین والدین و مربیانی که میخواهند نوجوانان را به اهمیت نماز تشویق کنند، میتوانند از این کتاب بهعنوان ابزاری آموزشی بهره ببرند.
مشکوک گفت: آقا ربات یعنی چه؟ با دست زدم به پیشانیام و گفتم: یعنی واقعاً تو نمیدونی ربات چیه؟ ربات یعنی همون آدمآهنی.این را که گفتم، مشکوک گفت: آهان! آخجون آدمآهنی.حداقل فهمیدم که از موضوع خوششان آمده است. بحث را ادامه دادم: دانشمندان پس از سالها تحقیق و تلاش تونستن رباتی رو با قابلیتهای بسیار پیچیده اختراع کنن. رباتی که میتونه بهتر از انسان فوتبال بازی کنه. رباتی که تواناییهای فوتبالیش آدمها رو توی جیبش میذاره.دیدم که بچهها خوششان آمد. محزون پرسید: واقعاً؟ چه تواناییهایی؟گفتم: خیلی کارها. یکیش اینه که به 280 نوع مختلف میتونه پاس بده؛ مثل پاس بلند، پاس کوتاه.بینظمزاده گفت: آقا پاسِ گل.محزون گفت: پاس سرکاری.آشفته گفت: پاس زاپاس؛ و همه خندیدند.بحث را ادامه دادم: توانایی دومی که کاملاً مسلطه، سانتر کردنه. سانتر کردن توپ به صورت دقیق و با قوس مناسب که از بازیکن حریف رد میشه و درست روی سر همتیمی میرسه.محزون گفت: مثل فلانی.اسم یک بازیکن را برد، اما چون به من گفتند توی کتابت اسم کسی را نبر، نمیتوانم اسم ببرم. اصرار هم نکنید. فقط بگویم که این بازیکن رونالدویی هست برای خودش.گفتم: قابلیت سوم، شوتهای خوبی میزند. مثل موشک نقطهزن تنظیم میکند و بدون قلقگیری میزند به خال.محزون دوباره گفت: مثل فلانی.گفتم: آنقدر اسمش را ببر تا کلاً کتاب ما چاپ نشود. ول کن دیگه.محزون گفت: شما که اسم رونالدو را بردی؟دیدم نمیشود با او بحث کرد. صحبتم را ادامه دادم: چهارمین توانایی، کنترل توپ با پا و 28 نوع دریبل است که عبارتند از رونالدویی، یه پا دو پا، سرکاری، توپ بود دیگه نیست و غیره.دوباره محزون دستش را بالا برد و گفت: آقا مگه رونالدو اسم بازیکن نیست؟گفتم: نه. رونالدو یه نوع پودر شوینده است و بحثم را ادامه دادم: قابلیت دوندگی رونالدویی و خوشحالی پس از گل استاندارد به صورت 20 نوع.این دفعه از عمد اسم رونالدو را گفتم تا محزون دوباره اعتراض کند و یک جواب دندانشکن به او بدهم؛ ولی ایندفعه چیزی نگفت. آشفته گفت: آقا رقص بررهای هم بلده؟گفتم: رقص بررهای مگه جزء فوتباله؟مشکوک پرسید: آقا! این ربات الآن کجا داره فوتبال بازی میکنه؟همه منتظر جواب من بودند. دوست داشتند بدانند که این ربات پیشرفته به کدام تیم رفته است. من هم جوابشان را دادم و گفتم: این ربات اصلاً فوتبال بازی نمیکنه.بچهها که جا خورده بودند، گفتند: یعنی هنوز آماده نشده؟گفتم: چرا، اتفاقاً کل ساختش تموم شده و الآن جایی مشغوله.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir