کتاب مجری سرشناس اثر کلمب اشنک، داستانی جذاب و درگیرکننده از دنیای رسانه و زندگی یک مجری معروف تلویزیونی است که به پیچیدگیها، فشارها، و چالشهای حرفهای و شخصیاش میپردازد. نویسنده با نگاهی انتقادی به فضای رسانه و فرهنگ شهرت، موضوعاتی همچون شهرت، هویت، و فشارهای اجتماعی را بررسی میکند.
داستان کتاب حول محور زندگی یک مجری تلویزیونی سرشناس است که تحت فشار کاری و زندگی عمومی خود قرار دارد. او که بهظاهر موفق و محبوب است، با چالشهای پنهانی روبروست و با مسائل مختلفی در حرفه و زندگی شخصیاش دستوپنجه نرم میکند. کتاب با روایتی روان و انتقادی به تأثیر رسانه و انتظارات جامعه بر زندگی افراد مشهور میپردازد و به نمایش واقعیتهای تلخ پشت پرده شهرت میپردازد.
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهایی در فضای رسانه و فرهنگ شهرت مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از زندگی افراد سرشناس و پیچیدگیهای موجود در پشتصحنه رسانه هستند، بسیار جالب و آموزنده خواهد بود.
«دنیز گلازر از دوست مجریاش مارک ژیلبر درخواست کرد تا هربر پاگانی را به برنامهٔ ادبیاش موسوم به ایتالیک دعوت کند.برنامه روز دوازده مارس 1973 پخش میشود. هربر پاگانی تنها کسی است که رو به دوربین راحت نشسته است. همه نگاههای نگرانی دارند و کتوشلوار به تن، کراوات زده و دستبهسینه نشستهاند. پاگانی، با کتی که بیشتر به لباس راحتی خانه شباهت دارد، خیلی آرام روی مبلش نشسته و دستانش را روی دو لبهٔ مبل قرار داده است. لبخند اطمینانبخشی بر لب دارد. درعینحال، چند مهمان خیلی برجستهتر، اعم از نویسنده، ترانهسرا و آهنگساز اطرافش نشستهاند. همهٔ آنها از دوربین هراس دارند، میترسند مبادا سوتی بدهند، نگراناند که بینندگان دربارهشان چه فکر خواهند کرد، میترسند درنهایت خیلی بدعمل کنند و بهزودی نقاب از چهرهٔ واقعیشان کنار برود. سایر مهمانان، ژانروژه کوسیمون، ژانلویی کالوه، اِدی مارنی و مارک هِیرال با اغماض به پاگانی چشم دوختهاند.دنیز گلازر بعد از برنامه به مارک ژیلبر تلفن کرد. عادت داشت شبها با او حرف بزند. هر دو همسن و از تبار هم بودند و دغدغههای یکسانی داشتند. مارک ژیلبر دلباختهٔ زن جوانی شده بود که در هفتهنامهٔ پاریماچ کار میکرد. آنها دربارهٔ موضوعات مورد علاقهٔ خود باهم صحبت میکردند، دربارهٔ فضای مسموم سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه، تصاحب قدرت سیاسی، نیاز به گفتن همیشگی حرفی برای بخشیده شدن و توجیه خود. دنیز آرامآرام او را به سمت موضوعی که واقعاً برای خودش جالب است سوق میدهد: هربر پاگانی.مارک چگونه میتوانست از دنیز پنهان کند که از نظرش پاگانی فقط یک خوانندهٔ تازهکار مثل خیلیهای دیگر است و دارد میکوشد دل هرکسی را که میتواند به دردش بخورد برباید؟برنامهٔ مارک ژیلبر در اواخر سال 1974، چند روز پیش از آخرین برنامهٔ دنیز متوقف شد. مارک مدت ششسال، هر دوشنبه دعوتنامهای ازطرف سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه بهدستش میرسید تا در برنامهٔ خودش که جمعهها عصر بهصورت زنده پخش میشد، به اجرا بپردازد. روز چهارده دسامبر 1974، برحسب اتفاق حین خواندن روزنامهٔ فرانسسوار باخبر شد که برنامهاش ایتالیک حذف شده است. دوشنبهٔ بعد، مارک ژیلبر دیگر دعوتنامهای دریافت نکرد.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir