کتاب پلکهای شنی داستانی شاعرانه و احساسی است که به کاوش در زندگی و تجربیات انسانها میپردازد. این اثر به نوعی روایتگر دغدغههای درونی شخصیتهاست و از این طریق به بررسی مسائلی همچون عشق، تنهایی، امید و ناامیدی میپردازد.
داستان حول محور شخصیتهایی میچرخد که در جستجوی معنا و هویت خود هستند و با چالشها و مشکلاتی مواجه میشوند که بر زندگیشان تأثیر میگذارد. دستغیب با نثری زیبا و توصیفهای حساس، احساسات شخصیتها را به خوبی منتقل میکند و خواننده را به دنیای درونی آنها نزدیک میسازد. در این داستان، "پلکهای شنی" به عنوان نمادی از زمان و گذر عمر مطرح میشود و به نوعی یادآور لحظات گذرای زندگی است که به راحتی از دست میروند.
مخاطبان این کتاب عمدتاً افرادی هستند که به ادبیات معاصر و داستانهای عمیق و فلسفی علاقهمندند. این کتاب به خصوص برای کسانی که به تحلیل احساسات و تجربیات انسانی توجه دارند و میخواهند از طریق ادبیات به درک بهتری از خود و دنیای اطرافشان دست یابند، مناسب است. با توجه به زبان شاعرانه و عمق مفاهیم موجود در داستان، این اثر میتواند برای خوانندگانی که به دنبال تجربیات ادبی غنی و تأملبرانگیز هستند، جذاب باشد.
نور آفتاب سطح سبز برگها را پر از پولکهای طلایی رخشان کرده است و صف طولانی برگها ریسههایی براقاند که سراسر باغ را آذین بستهاند. پدر توپم را به هوا پرتاب میکند و مرا بهدنبال خود وسط باغ میکشاند. وقتی هر دو با صورتهای گلگون به نفسنفس میافتیم و میایستیم. دهانش را به گوشم نزدیک میکند و کلمههایش را، که نه دستوریاند نه خواهشی، درون نفس گرمش میپیچد و آنها را به هزارتوی گوشم میدمد:«فراموش نکن که نباید هرگز به دیوار نزدیک شوی! پشت هر دیوار، دیواری بلندتر است.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir