کتاب بالتازار و بلموندا اثر ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتغالی و برنده جایزه نوبل، یک رمان تاریخی و عاشقانه است که در قرن هجدهم پرتغال جریان دارد. این کتاب، به سبک خاص ساراماگو و با تلفیق واقعیت و خیال، داستانی از عشق، جادو، و مبارزه با استبداد را روایت میکند.
محتوای داستان حول دو شخصیت اصلی، بالتازار و بلموندا، میچرخد. بالتازار، سربازی است که در یکی از جنگها دست راست خود را از دست داده و با دست چوبی زندگی میکند. بلموندا، دختری است با تواناییهای خاص و مرموز؛ او میتواند از درون افراد و اشیا ببیند و حقیقت آنها را کشف کند. عشق آنها در دل جامعهای سرکوبگر و تحت سیطره کلیسا و طبقات حاکم شکل میگیرد. یکی از ویژگیهای اصلی داستان، وجود شخصیتی است که با تلاشهای علمی و علاقه به پرواز، سعی میکند ماشینی به نام «پاسارولا» بسازد. بالتازار و بلموندا در این راه او را همراهی میکنند و سفری رویایی و پیچیده را در پی میگیرند.
مخاطبان کتاب عاشقان ادبیات کلاسیک و فلسفی، و افرادی هستند که به داستانهای تاریخی با درونمایههای سیاسی و اجتماعی علاقه دارند. همچنین، این کتاب برای خوانندگانی که از سبک خاص و نوشتار منحصربهفرد ساراماگو لذت میبرند، بسیار جذاب و خواندنی خواهد بود.
ماشین پرنده در محلی پوشیده از بوتههای کوچک در حال استراحت کردن بود. در محلی حدود سی قدم دورتر درختچهها و بوتههایی قرار داشتند که سر به فلک کشیده بودند.بااینحساب کسی در آن محل زندگی نمیکرد. هوا سر بود. البته این امر عجیب نبود چرا که اواخر ماه سپتامبر بود. فراریان روز گرمی را هم پشت سر نگذاشته بودند. بالتازار در کنار کشتی آتش گرمی روشن کرد. کار عاقلانهای نبود که آتش بزرگی برپا کند چرا که ممکن بود از دور دیده شود.او و بلموندا نشستند تا آنچه را که در خورجین با خود آورده بودند، بخورند. آنها کشیش را صدا کردند ولی او نه به آنها پاسخی داد نه به آنها نزدیک شد. نیمرخ او در حالی که ایستاده بود و به ستارگان مینگریست، دیده میشد. آن شب علیرغم سرمای هوا بالتازار و بلموندا کنار ماشین دراز کشیدند و شنل بالتازار را روی خود انداختند.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir