نیه توچکا نیزوانوا رمانی ناتمام از فئودور داستایفسکی است که در سال 1848 نگارش آن را آغاز کرد. این اثر قرار بود یک اعترافنامه باشد، اما پس از دستگیری و تبعید نویسنده، ناتمام باقی ماند. بااینحال، این رمان نشاندهنده آغاز سبک ویژه داستایفسکی در بررسی روانشناسی شخصیتهاست. این کتاب، که یکی از نخستین تجربیات ادبی اوست، پیشزمینهای برای آثار بزرگترش محسوب میشود و بر جنبههای روانشناختی و اجتماعی زندگی شخصیت اصلی تأکید دارد.
داستان درباره دختری به نام نیه توچکا نیزوانوا است که در کودکی تحت سلطه ناپدریاش، یفیماف، زندگی میکند. یفیماف موسیقیدانی شکستخورده و معتاد است که خود را نابغهای نادیدهگرفتهشده میداند. نیه توچکا، با وجود رفتارهای ظالمانه او، شیفتهاش میشود. پس از مرگ ناپدری و مادرش، او به خانوادهای اشرافی سپرده میشود، اما همچنان احساس بیگانگی و سرگشتگی دارد.رمان در هفت فصل روایت میشود:سه فصل اول به دوران کودکی نیه توچکا در سنپترزبورگ میپردازد.
فصلهای چهارم و پنجم ورود او به خانوادهای اشرافی و مواجههاش با زندگی جدید را نشان میدهند.
در دو فصل پایانی، او در دوران نوجوانی با کشف اسراری درباره گذشتهاش روبهرو میشود.
داستایفسکی در این کتاب اولین تجربه خود را در پرداختن به روانشناسی کودک ارائه میدهد. مفاهیمی مانند وابستگی، وسواس، و تأثیر محیط بر ذهن شخصیتها در این اثر دیده میشود. همچنین، موضوعاتی مانند عشق، رنج، و جایگاه فرد در جامعه، که در آثار بعدی او برجستهتر میشوند، در این کتاب ریشه دارند.
نیه توچکا نیزوانوا برای علاقهمندان به ادبیات روسیه و دوستداران سبک داستایفسکی مناسب است. این کتاب برای کسانی که به تحلیلهای روانشناختی در داستانها علاقه دارند و میخواهند با مراحل اولیه تکامل سبک نویسندگی داستایفسکی آشنا شوند، جذاب خواهد بود. همچنین، مطالعه این رمان برای پژوهشگران ادبیات کلاسیک و دوستداران رمانهای اجتماعی و فلسفی توصیه میشود.
خبری تازه تمام پتربورگ را بهشدت هیجانزده کرده بود. با پخش شدن شایعهی آمدن هنرمند معروف س… تس، در پتربورگ، هر آنچه با موسیقی در پیوند بود به جنبوجوش افتاده بود. خوانندهها، هنرمندها، شاعرها، نقاشها، عاشقان موسیقی و حتی آنهایی که هیچوقت علاقهای به موسیقی نداشتند و حتی افتخار هم میکردند که یک نت موسیقی را نمیفهمند با شوقی حریصانه برای خرید بلیت هجوم میآوردند. ظرفیت سالن حتی برای یکدهم مشتاقانی که امکان پرداخت بیست و پنج روبل را داشتند کافی نبود. اما نام اروپایی س… تس، کهولت سن و افتخاراتش، طراوت محونشدنی استعدادش، شایعاتی مبنی بر اینکه اخیراً بهندرت برای خشنود کردن مردم آرشه به دست گرفته، اطمینان از اینکه آخرینبار است که در اروپا سفر میکند و بعد برای همیشه با موسیقی خداحافظی خواهد کرد تأثیر خود را گذاشته بود. خلاصه، شورواشتیاق مردم زیاد و قابلملاحظه بود.قبلاً گفتم که آمدن هر ویولنزن جدید، حتی کسی که شهرت کمی داشت، ناخوشایندترین تأثیر را بر ناپدریام میگذاشت. او همیشه جزو اولین کسانی بود که برای شنیدن کار یک هنرمند مهمان میشتافتند تا در اولین فرصت از سطح هنر او باخبر شوند. اغلب به دلیل ستایشهایی که از تازهوارد میشد، مریض میشد و تنها وقتی آرام میگرفت که میتوانست نقصهایی در نوازندگی ویولنزن جدید پیدا کند و نظرش را با قاطعیت در هر جا که میتوانست منتشر کند. دیوانهی بیچاره فقط یک آدم مستعد و یک هنرمند در تمام دنیا سراغ داشت، آن هم البته خودش بود. اما خبر آمدن نابغهی موسیقی، س… تس، تأثیر شگفتانگیزی بر او گذاشت. لازم است ذکر شود که در ده سال قبل از آن حتی یک استعداد مشهور در پتربورگ هنرنمایی نکرده بود، حتی کسی که سطحش پایینتر از س… تس باشد. در نتیجه پدرم هیچ اطلاعی از سطح نوازندگی هنرمندان درجهیک اروپا نداشت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir