کتاب یسبحون - هجده روایت از قرآن اثر ابراهیم اکبری دیزگاه، یک اثر ارزشمند در حوزه تفکر قرآنی و تأملات ادبی و فلسفی بر روی آیات الهی است. این کتاب شامل هجده روایت از نویسندگان مختلف است که هر یک از آنها تجربیات و مواجهات شخصی خود با قرآن را به اشتراک میگذارند. کتاب یسبحون با روایت هجده نویسنده مختلف، نگاهی نو به مضامین و آموزههای قرآن کریم از زاویه دید نویسندگان معاصر ارائه میدهد. این کتاب تلاش میکند تا پیوند میان زندگی روزمره و مفاهیم قرآنی را به مخاطبان نشان دهد. برخی از روایتها در این کتاب به نامهای «در جستجوی آرامش از دست رفته» مسعود اسماعیلی، «آغوش» ابراهیم اکبری دیزگاه، و «مومنی که من نیستم» عذراسادات رهنمایی هستند. این کتاب برای مخاطبان علاقهمند به تفکر قرآنی، ادبیات دینی، و فلسفه مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از قرآن و ارتباط آن با زندگی روزمره هستند، گزینهای ارزشمند محسوب میشود.
کتاب یسبحون - هجده روایت از قرآن به ارائه نگاهی نو به مضامین و آموزههای قرآن کریم از طریق روایتهای شخصی هجده نویسنده ایرانی میپردازد. این نویسندگان در روایتهای خود، مواجهات و تأملات خود با قرآن را به اشتراک میگذارند و تعریف و توصیف میکنند که چگونه از قرآن تأثیر پذیرفتهاند. روش ارائه نگاهی نو: تأملات شخصی: هر نویسنده بر اساس تجربیات و تفکرات شخصی خود به قرآن مینگرد و این دیدگاهها را به اشتراک میگذارد. ارتباط با زندگی روزمره: کتاب تلاش میکند تا پیوند میان مفاهیم قرآنی و زندگی روزمره را به مخاطبان نشان دهد. نگاه معاصر: نویسندگان معاصر با روایتهای خود، قرآن را از زاویه دید امروزی تحلیل میکنند و به مخاطبان کمک میکنند تا مفاهیم قرآنی را در شرایط کنونی درک کنند. این رویکرد نوین، مخاطبان را تشویق میکند تا قرآن را نه تنها به عنوان یک متن مقدس، بلکه به عنوان یک منبع الهامبخش برای زندگی روزمره خود در نظر بگیرند. همچنین این کتاب تأکیدی بر تأثیر قرآن بر زندگی روزمره دارد. این تأکید از طریق تجربیات و مواجهات شخصی نویسندگان با قرآن و چگونگی تأثیر آن بر زندگی آنها صورت میپذیرد. هدایت اخلاقی و رفتاری: قرآن به عنوان یک منبع الهی، در شکلدهی به رفتار و اخلاق فردی و اجتماعی مؤثر است. نویسندگان در کتاب به چگونگی تأثیر قرآن بر زندگی خود و دیگران اشاره میکنند. ایجاد امید و اطمینان: آیات قرآن با پیامهای الهی و نویدهای مثبت، به ایجاد حس امید و اطمینان در زندگی روزمره کمک میکند. این حس میتواند به بهبود سلامت روانی و مقاومت در برابر چالشها بیانجامد. تعادل روحی و روانی: تلاوت و تدبر در قرآن به ایجاد تعادل روحی و روانی کمک میکند. این تعادل از طریق اصول اخلاقی و معنوی قرآن حاصل میشود. رشد معنوی و اجتماعی: قرآن با ارائه آموزههای اخلاقی و اجتماعی، به رشد معنوی و همبستگی اجتماعی کمک میکند. نویسندگان در کتاب به چگونگی تأثیر قرآن بر روابط اجتماعی و خانوادگی اشاره میکنند. این تأکیدات نشان میدهند که قرآن نه تنها یک متن مقدس، بلکه یک راهنمای عملی برای زندگی روزمره است که میتواند به بهبود فردی و اجتماعی بیانجامد.
علاقهمندان به تفکر قرآنی و فلسفه دینی: این کتاب با ارائه روایات شخصی از نویسندگان مختلف، نگاهی نو به مفاهیم قرآنی ارائه میدهد و مناسب کسانی است که به تفکر قرآنی و فلسفه دینی علاقه دارند. دانشجویان رشتههای الهیات و ادبیات: دانشجویان این رشتهها میتوانند از تجزیه و تحلیلهای ارائه شده در کتاب برای درک عمیقتر مفاهیم قرآنی استفاده کنند. مردم عادی علاقهمند به ادبیات معنوی: این کتاب با زبان ساده و تأملبرانگیز، مفاهیم قرآنی را برای خوانندگان عام نیز قابل درک میکند. کسانی که به دنبال معنویت و رشد شخصی هستند: کتاب یسبحون با ارائه روایات شخصی از نویسندگان مختلف، میتواند به رشد معنوی و شخصی کمک کند. مربیان و معلمان: معلمان میتوانند از این کتاب برای آموزش مفاهیم قرآنی به دانشآموزان استفاده کنند و به آنها کمک کنند تا با قرآن ارتباط عمیقتری برقرار کنند.
«از بینِ آنها لحنِ غَلْوَش و شَحّات با حالوهوایِ ما سازگارتر بود، چون جامعهٔ زخمخورده از جنگ اندوهْ را بهترین مرهم مییافت. در کنارِ قرائتِ مصریان، حفظ قرآن مسئلهٔ هر نوجوان ایرانی بود. باری، من نمیدانم بر ما چه گذشت که از قاری عبور کردیم و به مدّاح رسیدیم. شاید اندوه و حزنی که مدّاح میآورد از خشیت قرآن تحملپذیرتر باشد، چراکه خود قرآن میفرماید: «اگر بر کوه نازل شود ...» دقیقاً همان سالها بود که من نوجوان از کوه به جلگه ــ شما بخوانید از روستا به شهر ــ آمدم. در تنها خیابانِ تالش مرتب پرسه میزدم و سورههای کوتاه مکی را زمزمه میکردم و به این فکر میکردم که حفظ و قرائت قرآن از لوازمِ زندگی شهری است. در مجالس قرآنی شرکت میکردم و بدون اینکه معنا و مفهوم آیات را درک کنم در جانم خشیت و خشوع قرآنی مینشست. از همان تاریخ متصل میخواهم نسبتی با قرآن بگیرم، اما نمیتوانم، چون نه صدای قرائت دارم و نه توانِ حفظ، فقط آن حزن و خشیتْ غریبیام را در شهر بیشتر میکند. دوم. من میخواستم بخشی از مواجهات قرآنیام را، که در رمانهایم روایت نکردهام، جداگانه به شکلِ ناداستان بنویسم که بهزاد دانشگر، مدیرِ داستانِ حوزهٔ هنری، پیشنهادی داد و مسئلهام عوض شد. قرار شد این فکر را با طیفی از نویسندگان در میان بگذارم که احتمالِ آمیختگی با قرآن را دارند. البته کیست که در فرهنگِ اسلامی زندگی کرده باشد و در معرض قرآن نبوده باشد. مسئله فقط در توجّه توأم با اراده به آگاهی است که به «مواجه» منجر میشود. در مرحلهٔ اول به هر کسی پیشنهاد کردم بدون درنگ پذیرفت، ولی نمیدانم چه اتفاقی افتاد که نتوانستند نسبتشان را با قرآن روایت کنند. اغلب وقت را بهانه کردند، ولی توجه نداشتند قرآن کتابِ اهلِ وقت است. به عبارت دیگر، کسی که «وقت» نداشته باشد نمیتواند نسبت درستی با کتابی چون قرآن بگیرد. سوم. ما مقالاتِ پژوهشی یا جستار تفسیری و علوم قرآنی نمیخواستیم. خواست ما این بود که توی نویسنده، بهعنوانِ شخصیّت، در زندگی چه مسئله یا مسائلی با این متنِ مقدس داشتهای؟ همان را در دو هزار کلمه روایت کن؛ به گونهای که تو، مسئله، و قرآن را در سه ضلع مثلث ببینیم. از بین شصت نفری که قول داده بودند، فقط هجده نفر نوشتند؛ و چه عدد عجیبی است هجده و چه رازهایی در خود دارد. اینکه آن چهلودو نفر ننوشتند یا نتوانستند بنویسند، دلیلی کانونی داشت. اغلبِ آنها نمیتوانستند خود را همچون فردی تشخّصیافته و مسئلهدار در مقابل قرآن ببینند. این مسئلهٔ نوع بشر است که معمولاً دوست دارد در ذیل «نوع» قرار بگیرد تا شخصِ فصلیافته.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir