کتاب حاضر به مفاهیمی مانند تلاش و کوشش زیاد شخصیتها برای انجام کارهای روزمره و تأمین نیازهای روزانه، سادهزیستی، توصیف زندگی در روستا و زندگی ساده و بیپیرایه که در آن طبیعت و کار در کنار هم قرار دارند، تعاملات بین شخصیتها، کارهایی که افراد در زندگی روزمره انجام میدهند و ارزشهایی که حفظ میکنند و طبیعت و محیط زیست، توصیف محیط طبیعی اطراف، مانند شالیزارها و درختان پرتقال میپردازد. این مفاهیم کمک میکند تا احساسات و شرایط شخصیتها بهخوبی درک شوند و تصویر واضحتری از زندگی روزمره آنها ترسیم گردد.
خواندن این کتاب به علاقهمندان به ادبیات روستایی که به محتوای روستایی و سبک زندگی ساده علاقه دارند، طبیعتدوستان که به توصیف محیط زیست و زیباییهای طبیعی علاقه دارند، طرفداران داستانهای انسانی که به تعاملات انسانی و روابط بین شخصیتها اهمیت میدهند، آنهایی که به دنبال یادگیری ارزشهای زندگی و تلاش برای درک بهتر زندگی روزمره هستند و دانشآموزان و دانشجویان برای کسب تجربیات و درسهایی از زندگی و ارتباط با محیط پیشنهاد میشود.
وارش با خونسردی یکدوم گونی برنج دودی را در سینی مسی سرازیر کرده؛ سپس گونی نیمهپر را پایین پا، کنار دستههای تازۀ سیر رها کرد. دو سه روز بخوروبخواب در مطبخ به بهانۀ شناخت محیط، تمام شده بود. گیلدا خانم هم نامردی نکرده و گونی ده کیلویی برنج را به وارش سپرده بود. بوی شالیزارهای خیس و نمناک را هرکجا میشد احساس کرد. اطراف خانۀ اربابی تا چشم کار میکرد، شالی برنج بود و یا درختها پربار پرتقال که از شدت سنگینی سمت زمین تعظیم کردهاند. وارش عرق پشت لبش را با آستین مخملش گرفت و از زیر دامن بلند و رنگیاش پا روی پا انداخت. گیلدا خانم که ماهیهای دودیشده را شتابزده به نخهای وصلشده به دیوار میآویخت، زیرچشمی دختر را زیر نظر گرفت. نچی کرد و آخرین ماهی را هم به نخ انداخت و یکراست سمت وارش رفت. دختر با سرخوشی برنجها را بررسی میکرد که گیلدا خانم کنارشایستاد و پرسشگرانه گفت: - دخترجان! مگه داری تفریح میکنی؟ این برنجها حداقل تا نیم ساعت دیگه باید پاک پاک باشه. اینکه میگم پاک پاک، یعنی خیالم راحت بشه از اینکه هیچی ناخالصیای نداره؛ نه که خدایی نکرده سنگریزهای چیزی تو غذای ارباب سالاریها پیدا بشه.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir