کتاب حاضر داستانی جذاب و طنزآمیز است که زندگی اهالی یک روستای کوچک را روایت میکند. این داستان به ما نشان میدهد چگونه تعطیل شدن یک معدن در روستا نه تنها معیشت آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه روابط و مهارتهایشان را نیز به فراموشی میسپارد. مردم روستا، در سایهی یادآوری گذشته، به تدریج از هم فاصله میگیرند و حتی الاغهایشان را بازنشسته میکنند. اما همه چیز با ورود منور خانم و الاغش به روستا تغییر میکند. او با هدف «بازی کردن و ساختن قطاری جادویی» به جمع آنها ملحق میشود. این زن عجیبی که آرزوهای بزرگی در سر دارد، قدری طراوت و شگفتی به زندگی روستاییان میآورد و آنها را به یاد روزهای خوب گذشته میاندازد.
شخصیتهای کتاب، از پیر و جوان، هر کدام داستان و ویژگیهای خاص خود را دارند و در عین حال نمایی از زندگی روزمره و چالشهای انسانی را به تصویر میکشند. «قطاری که ایستگاه نداشت» داستان مرزهای خیالی و واقعی است، جایی که آدمها با هم ارتباط برقرار میکنند و به یاد میآورند که زندگی همیشه با لذتهای کوچک و یادآوریهایی از گذشته پر است. خواندن این کتاب به مخاطبان با هر سن و سالی پیشنهاد میشود، زیرا در آن میتوانند پدربزرگها، خالهها و حتی همسایههای خود را ببینند و به خاطرات مشترک خود فکر کنند. این رمان، دنیایی از به یادآوریها، دوستیها و آرزوهای نابی را به تصویر میکشد که همگی میتوانیم در آن سهمی داشته باشیم.
خواندن این کتاب به علاقهمندان به ادبیات طنز، خانوادهها و کودکان، افراد میانسال و بزرگسال، علاقهمندان به زندگی روستایی و هر کسی که به دنبال الهام و امید است پیشنهاد میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir