کتاب حاضر روایتگر سرگذشت شهید محسن حیاتپور است که معاون گردان تخریب لشکر 27 محمدرسولالله بود. کتاب در چهارده فصل، شامل عناوینی چون «لب چشمه خورشید» و «سفر به سرزمین سروها»، ساماندهی شده است.
نویسنده ابتدا نحوه آشنایی والدینش و فرهنگ خانواده را توضیح میدهد. محسن علاقهمند به فوتبال بود و بعداً به هندبال روی میآورد و بهعنوان دروازهبان میدرخشد. محسن به مجالس عزاداری میرود و در فعالیتهای سیاسی شرکت میکند. پس از انقلاب، به گروه احمد متوسلیان میپیوندد و در کردستان و دوکوهه حضور پیدا میکند. حضور او در مریوان به شکلگیری شخصیتش کمک میکند و در نهایت، به جنگ با اسرائیل در لبنان میپردازد و در عملیات والفجر یک به شهادت میرسد.
«رضا دستواره مجلس را دست گرفته بود و از خاطرات «شبهای آزاد» مریوان و حاج احمد تعریف میکرد و همه بچهها را میخنداند. رضا میگفت: «مریوان که بودیم حاج احمد یه سنت خیلی باحال گذاشته بود به نام شب آزاد، چهارشنبهها همه توی یکی از اتاقها جمع میشدند و من و مجتبی عسگری و بچههای مثل ما، تا دلت میخواست مسخره بازی درمیآوردیم! کارهایی رو که جرات نداشتیم یکی اش رو جلو حاجی انجام بدیم تلافی میکردیم! جشن پتو میگرفتیم و حتی یه بار یکی رو توی تاریکی گیر انداختیم و تا میخورد زدیمش. آخر سر معلوم شد خود حاج احمد متوسلانی بوده…»
خواندن این کتاب به علاقهمندان به تاریخ که به تاریخ معاصر و مخصوصاً دفاع مقدس علاقه دارند، میتوانند با مطالعه این کتاب به جزئیات زندگی و مبارزات شهید حیاتپور پی ببرند، دانشجویان علوم انسانی برای تحقیق و مطالعه در زمینه ادبیات مقاومت و جامعهشناسی تاریخ ایران و خانوادهها برای منتقل کردن ارزشهای ایثار و مقاومت به نسلهای آینده و شناخت بیشتر جوانان از دلاوریهای شهیدان پیشنهاد میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir