کتاب حاضر داستان یک اشرافزاده خودبین را روایت میکند که در جریان طوفانهای زندگی، به دلیل ناکامی در عشق آتشینش، به الکل پناه میبرد. این شخصیت، تنها و طرد شده، به ورطه زوال و جنون فرو میافتد و در این مسیر تلخ، دیگران را نیز به سیهروزیش میکشاند.
داستان این رمان درباره وصل و جدایی، عشق و نفرت است که در مرز رستگاری و جنون شکل میگیرد. این کتاب، داستانی پرکشش و جذاب پیرامون عشق، مستی، جنایت و آوارگی است. نویسنده این اثر را در سفری به پاریس و به مردم فرانسه تقدیم کرده است و بر اساس یک برهه تاریخی در آن کشور نوشته شده است.
آرامآرام نیمی از شب میگذرد، سکوتی مرگبار شهر باعظمت پاریس را در برگرفته، خواب ابری ناپیدا بر فراز عروس شهرهای جهان گسترده و همه در خواب هستند. خواب! آن آسایش آمیخته با بیخبری و فراموشی. تنها یک نفر دیده بر هم ننهاده و بر این آرامگاه ساکت به دیدۀ حرمان و اسف مینگرد، آنهم من فردی بدبخت، سرگردان و از خود بیخبر. از چه زمان بیدارم؟ بهخوبی به یاد ندارم. شاید قرنی است گذشته و من هیچگاه خواب واقعی نداشتهام، اما تأسف برای چه؟ مگر در این حیات سربهسر رنج، با این آشفتگی روح و پریشانی خاطر، خواب واقعی نصیب کسی میشود؟ مگر با این حیرانی دائمی که از فشار آلام و مصائب زندگی ایجاد میشود کسی فرصت لحظهای آسایش دارد؟ از اطفال بگذرید و بر عدهای مزدوران رنجبر چشم بپوشید، دیگر چه کس را بهرهای از خواب شیرین است؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان به تحلیل شخصیتهای پیچیده و درونگرا پیشنهاد میشود. همچنین اگر از داستانهای تاریخی و فرهنگی لذت میبرید و دوستدار بررسی جنبههای تاریک زندگی انسانی هستید میتوانید از خواندن این کتاب لذت ببرید.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir