کتاب حاضر نمایشنامهای احساسی و پر از تأمل دربارهٔ روابط انسانی و چالشهای زندگی مدرن است. زلر در این اثر به مسائلی نظیر عشق، از دست دادن و امید میپردازد و با سبک خاص خود، خواننده را به عمیقترین احساسات و تفکرات پیش میبرد.
«مادلن: ترجیح میدم برن. لطف دارن که به دیدن ما میآن... ولی بعد از دو روز من دیگه تحمل ندارم. تو چی؟ (آندره جواب نمیدهد.) نمیدونم این همه سال چطور تونستیم. نمیگم که غیرقابل تحملان. نه، اونها مهربونن. مخصوصاً الیز... ولی زندگی خودشون رو دارن. ما هم زندگی خودمون رو. نه؟ وقتی با هم قاطی نشن بهتره. موافق نیستی؟ (آندره همراه با او لبخند میزند، گویی به او حق میدهد.) وقتی دوتایی با همیم... (درنگ.) بالاخره آن تصمیم گرفت با اونها بره. چه بهتر. یه کم تقصیر منه. من باهاش دعوا کردم. شاید من یه کم... تو من رو میشناسی، همیشه خشن برخورد نمیکنم! ولی دیگه نمیتونم این رفتار رو تحمل کنم که به بقیه میگن چیکار باید بکنن و چیکار نباید بکنن... (درنگ.) چی رو نگاه میکنی؟ نمیخوای بیای بشینی؟ (آندره جواب نمیدهد.) اونها شرایط رو درک نمیکنن. درک نمیکنن که ما به هیچکس نیاز نداریم. به هیچکس نیاز نداریم. موافقی؟ دوتایی راحتیم. چرا باید عوضش کنیم؟ (درنگ.) چی رو داری نگاه میکنی؟ اونها خیلی وقته رفتهن. فایدهای نداره که اونجا خشکت بزنه. بیا بشین کنار من! (آندره به آرامی به او لبخند میزند و اطاعت میکند. کنار او مینشیند.) حالا شد.
خواندن این کتاب به علاقهمندان به نمایشنامهها و روایتهای احساسی، روانشناسان که به تحلیل احساسات و رفتارها در روابط انسانی میپردازند، دانشجویان ادبیات که میخواهند با سبک و زبان خاص نویسنده آشنا شوند و افرادی که میخواهند احساسات خود را بهتر درک کنند و به چالشها روی آورند پیشنهاد میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir