این نمایشنامه داستان دو شخصیت، یک زن و یک مرد، را روایت میکند که در یک انتشارات با یکدیگر آشنا میشوند. مرد ناشر است و در یک صبح یکشنبهی سرد ژانویه در دفتر خود در انتظار ملاقات با یک نویسندهی جوان نشسته است. ناگهان، فردی وارد دفتر میشود و این برخورد، تحولاتی را در زندگی هر دو شخصیت رقم میزند.
زن: ناشرهای دیگهای هم هستن آقا.
مرد: (عصبانی) به معروفی انتشارات پروون؟ فکر نمیکنم خانم.
زن: معلوم میشه.
مرد: همه چی معلومه.
فضا عوض میشود.
زن: (رو به جمعیت میخندد) چه سرنوشتی! الان یه سال از اولین ملاقات من با ژان ژاک پروون میگذره. بعدها به من اعتراف کرد چقدر از دل و جرئت من حیرت کرده بود. ولی برای فهمیدن چیزی که میخواستم بدونم... مجبور شدم ریسک کنم. وقتی برگشتم خونه، فال ورق گرفتم. عاشق فال گرفتنام. این کار بهترین راه بود برای فرار کردن از شکی که به اون داشتم. به هرحال، کتاب بدجوری توجه اون رو جلب کرده بود. زمان زیادی نگذشت که بهم تلفن کرد و همین نشون داد که فال ورق درست بوده.
خواندن این کتاب به علاقهمندان به داستانهای عاشقانه و ماجراجوییهای ادبی علاقه دارند، دوستداران تئاتر، افراد علاقهمند به نمایشنامهنویسی و روایتهای دیالوگ محور و جستجوگران الهام که دنبال داستانهایی هستند که میتواند تأثیرات عمیقی در زندگی آنها بگذارد پیشنهاد میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir