کتاب محبوب من اثر نرجس شکوریان فرد، روایتی عاشقانه از زندگی پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) است که به‌ویژه به مهربانی و عطوفت ایشان نسبت به فرزندان و رفتار انسان‌دوستانه‌شان پرداخته است. نویسنده با نگاه تاریخی و با استفاده از اتفاقات تاریخی مهم، مانند تولد پیامبر، خشک شدن دریاچه ساوه و لرزش کاخ کسری، به بازگو کردن ویژگی‌های اخلاقی و شخصیت پیامبر پرداخته و سعی دارد که ابعاد مختلف زندگی ایشان را به‌ویژه در تعامل با دیگران نمایش دهد.

درباره کتاب محبوب من

کتاب محبوب من در ابتدا با تمرکز بر مهربانی پیامبر اسلام نسبت به فرزندان دختر و پسر آغاز می‌شود و بر گفتارهای ایشان درباره گرامی داشتن کودکان و توجه ویژه به آنها تأکید می‌کند. از طریق این روایت‌ها، پیامبر نه‌تنها در مقام یک رهبر دینی بلکه در نقش یک پدر و انسانی مهربان و عطوف به تصویر کشیده می‌شود.
در ادامه، نویسنده با پرداختن به اتفاقات روز تولد پیامبر اسلام، مثل خشک شدن دریاچه ساوه و لرزش کاخ کسری، به جنبه‌های تاریخی و معجزات اطراف تولد ایشان اشاره می‌کند و به خواننده تصویری از حوادث عظیم آن دوران می‌دهد. از جمله بخش‌هایی از کتاب که مورد توجه قرار گرفته، می‌توان به داستان چوپان یهودی خیبر اشاره کرد که پس از شنیدن سخنان پیامبر اسلام مسلمان می‌شود. این بخش از کتاب به‌ویژه از منظر اخلاقی جذاب است، چرا که پیامبر در شرایط سخت و در برابر لشکری گرسنه، بر اهمیت حفظ امانت تأکید می‌کند و دستور می‌دهد که گوسفندان امانت‌داری‌شده به صاحبانشان بازگردانده شود. این رفتار پیامبر به‌عنوان نمونه‌ای از صداقت و احترام به حقوق دیگران در کتاب ذکر می‌شود.

خواندن کتاب محبوب من را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این کتاب به‌ویژه به کسانی که علاقه‌مند به تاریخ اسلام هستند و می‌خواهند بیشتر با شخصیت پیامبر اسلام (ص) آشنا شوند، پیشنهاد می‌شود. افراد علاقه‌مند به مطالعه در زمینه تاریخ زندگی پیامبر و بررسی ابعاد مختلف شخصیت ایشان، از جمله مهربانی، عطوفت، و اخلاق انسانی، می‌توانند از این کتاب بهره‌مند شوند. همچنین افرادی که به دنبال آشنایی با مفاهیم اسلامی در قالب داستان‌های جذاب و آموزنده هستند، می‌توانند خواندن این کتاب را تجربه کنند. این اثر به‌خوبی توانسته است تاریخ اسلام و آموزه‌های پیامبر را در قالب یک روایت جذاب و عاطفی برای مخاطبان مختلف بازگو کند.

در بخشی از کتاب محبوب من می‌خوانیم:

همان روزها یک چوپان از یهودیان خیبر با گله گوسفندانش آمد تا پیش سپاه اسلام و رفت نزد پیامبر خدا؛ استدلال خواست برای اسلام و شنید  و پرسید  و مسلمان شد و گفت: همه این گوسفندان امانت یهودیان خیبر در دست من است، حالا که رابطۀ من با صاحبان گوسفندان  قطع شده است، چه کنم؟ پیامبر در برابر چشم لشکری  که همه گرسنه بودند فرمود: در آیین ما خیانت به امانت یکی از بزرگترین گناهان است. باید همه گوسفندان را تا قلعه ببری و همه را به صاحبانشان برسانی!…»