این کتاب شامل پنج نمایشنامه است. نمایشنامهٔ اول از این مجموعه با عنوان الکی خوش بر اساس دو شخصیت با عناوین مرد شیکپوش و ولگرد شکل پیدا کرده است که طی آن در یک رویداد اتفاقی، پس از آشنا شدن این دو شخصیت با هم، مرد شیکپوش به دلیل از دست دادن انگیزهاش برای زندگی، تصمیم میگیرد مدتی مانند ولگردان زندگی کند و به همین دلیل، میخواهد وسایلش را به ولگرد ببخشد.
(ایستگاه اتوبوسی واقع در شهر شیراز)
(پیرزن که زنبیلی حاوی مقداری پیاز همراه دارد، گوشهای از ایستگاه نشسته است. پس از چند لحظه پیرمردی عصازنان و در حالیکه نانی به دست دارد، وارد ایستگاه شده و با کمی فاصله از پیرزن مینشیند. پیرزن با نگاهش پیرمرد را ورانداز میکند. پیرمرد که از عینک زمختش پیداست چشمانش آن چنان سویی ندارند، دستمال جیبیاش را بیرون آورده، عرق صورتش را گرفته و خطاب به پیرزن میگوید:)
پیرمرد: سلام! (پیرزن که انگار نشنیده، گوشش را نزدیک کرده و میگوید:) پیرزن: چی؟! پیرمرد: (بلندتر) سلااام! پیرزن: گفتم شاید چیزی گفتی! (پیرمرد نانِ در دستش را بالا گرفته و همینطور که بلندای نان را نظاره میکند، میگوید:) پیرمرد: باز هم نون گرون شد! پیرزن: چند؟! پیرمرد: مگه شنفتی چی گفتم؟! پیرزن: صد تومن؟! پیرمرد: خوبه که دندونِ خوردن ندارم، وگرنه توی این گرونی کلاهم پس معرکه بود! پیرزن: اون موقعها با صد تومن میشد یه لشکر رو نون داد! پیرمرد: حالا که نونِ خودت هم نمیشه صد تومن!
خواندن این کتاب به علاقه مندان به نمایشنامه های معاصر پیشنهاد می شود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir