رمان نوجوان یتیم غوره روایت دختری شاد و بازیگوش است که مادربزرگش او را یتیم غوره صدا میزند. یتیم غوره به گویش قمی و به معنی بچه یتیم ریز و فلفلی که برای محبت و دلسوزی و گاهی کنایه از شیطنت استفاده میشود.
در طی حادثه ای یتیم غوره که بر ترک موتور پدرش سوار بوده، همراه با پدرش تصادف می کند و به کما می رود. در طی مدتی که در کما است در عالم بی هوشی روحش به گردش می پردازد و با شخصیت پدر جانبازش و همرزمان شهید پدرش آشنا می شود و اتفاقات زیادی را از سر می گذاراند.
بابا به موتور گاز داد. رخش مثل گربهای که بخواهد موش بگیرد از کف خیابان جدا شد و مثل تیر رها شد. هنوز به وسط چهار راه نرسیده بودیم که صدای بوق، نور سفید، همهمه، جیغ و داد در سرم پیچید. تا من و بابا بفهمیم چی شده روی هوا بودیم. پرواز کردیم. موتور را زیر پایم دیدم که بدون ما میرفت. همین چند لحظهای که در آسمان بودم برایم جالب بود. من و بابا تا بخواهیم از ماندن بین زمین و آسمان تعجب کنیم و یا لذت بیشتری ببریم، افتادیم کف خیابان. برای لحظه ای درد تمام بدنم را گرفت. دردی که تا حالا تجربه نکرده بود. آن قدر زیاد بود که حال فریاد زدن هم نداشتم. اما بعد بی دردی تمام تنم را گرفت. بابا با سر توی جوی افتاد و من با کله روی آسفالت خیابان افتادم.
خواندن این کتاب به نوجوانان علاقهمند به آشنایی با سرگذشت جانبازان و رزمندگان اسلام از طریق مطالعه داستان پیشنهاد میشود.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir