«پاریس بیمادر» نمایشنامهای است در ژانر درام که به مضامین ضدجنگ و مهاجرت از دهۀ 90 میلادی تا زمان حال میپردازد. ر سال 1397 سر کلاس استاد رضا ثروتی، بابک محمودزاده، کارگردان تئاتر، از کاراکتری ذهنی که در حال درستکردن یک مخلوط میوه بود به شیوه فرم اتودی ارائه داد که بعدها همان اتود کلاسی موضوع بحثمان شد تا من برای آن، یک پلات مستقل تهیه کنم؛ اما رفتهرفته داستان را مثل تکههایی از یک پازل، بهسوی جهانی کشف نشده کشاندم.
با تحقیقات میدانی در حوزه تاریخ، به دو مدخل از وقایع جنگهای شبهجزیره بالکان از کشور یوگسلاوی سابق در دهه نود میلادی از قرن بیستم از شویی، و رویداد انقلاب کبیر فرانسه در اواخر قرن نوزدهم از دگر سو رهنمون شدم؛ دو پیرنگی که به شکلی تلفیقی حقایقی سوخته و مدفون را در زمان حال روایت برایم تصویرسازی کرد . «پاریس بیمادر» حاصل چهار سال از عمر من است و شخصیتهایش تا ماهها در من زندگی کردند.
مارتین: به شعله سرکش هر چهقدر هم که بالابره و دیواره بکشه، یک جایی فروکش می کنه اما خاکستری که از جنس تن سوخته و کود شده ریشههای منه... مثل یک گلوله فلزی من رو مذاب نگه می داره…
ایزابل: انگیزههایی برای واکنشهای مشتی آریستوکرات نما و خردهبورژوازیهای بدل شده در نسیان با حکم احمقانه یک قاضی که همه چیز رو اون روز میخواد طوری ببینه که طعم کیک ردولوتش با قهوه صبحگاهیش روی زبونش یک ترکیب عالی بسازه. مارتین: یک طعم ترکیبی که خوشمزگیش نتونه ریشههای قضاوتش رو برای یک تفکر ناب سازی کرد
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir