بر طبق فلسـفۀ کانت، معرفت ما از واقعیت نسـبی اسـت. واقعیت را بدینگونه که بر ما نمایان میشـود میشناسـیم و نه آنطور که فینفسـه اسـت. کانت به دو نحوه تفکر قائل بود: تفکر مبتنی بر عقل محض که وابسـته به قوانین تفکر اسـت و در نتیجه به هیچچیز نهایی و مطلق ره نمییابد؛ تفکر مبتنی بر عقل عملی که تجربۀ درونی شخصی را دربر میگیرد. بیترتیب، در فلسـفۀ کانت وصـول به معرفتی کامـل و مطلق تا ابد محال میگردد و شکافی میان هستها (حوزۀ عقل نظری) و بایدها (حوزۀ عقل عملی) پدید میآید. اما برای اینکه آدمی الزامیبودن قواعـد اخلاقی را احسـاس کند آنهـا باید در امری واقعـی ریشـه داشـته و در نهایـت بـر حقایـق مبتنـی باشـند.
پل روبیژک، فیلسوف نوکانتی معاصر، در این کتاب میکوشد وحدتی میان دو نحوه تفکر نظری و عملی برقرار کند. او با یاری گرفتن از رأی اگزیستانسیالیستها مبنی بر پذیرفتن تجربۀ درونی بهعنوان دلیل واقعیت، و بهخصوص با بهرهبردن از رأی کیرکگور مبنی بر وجود جنبهای اخلاقی در طبیعت انسان که به کنه وجود او تعلق دارد، وجود ارزشهای مطلق اخلاقی را اثبات میکند و بدینسان شکاف میان هستها و بایدها را از میان میبرد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir