من اگر شما بودم برشی از رمان "من اگر جای شما بودم" او را دزدِ باد مینامیدند. چون با وجود کوششی که میکرد هرگز موفقیتی بهدست نمیآورد. چشمانِ درشتی شبیه به بچهگوزن داشت. چشمانی که از هم خیلی فاصله داشتند و موهای مشکی که دائماً به روی پیشانیش میریخت و مثل پر نرم و درخشان بود. هر از گاهی شروع به خواندن آوازهایی میکرد که کلماتش معنی نداشت ولی دست آخر کسانی که آن کلمات را میشنیدند ناراحت میشدند. پدرش از او میپرسید: «این چرندیات را از کدام جهنم درّهای میآوری؟» و او جواب میداد: «من دنبال آنها نمیگردم، بادِ هوا وقتی که از برجهای کلیسا گذر میکند آنها را برایم میآورد.» آنوقت پدرش دست دراز میکرد که به او سیلی بزند، ولی دزدِ باد خیلی چابکتر از آن بود که بتوانند گیرش بیاندازند و در میرفت و دیگر تا شب کسی او را نمیدید... نویسنده: ژولین گرین