کتاب بزرگترین زندان زمین نوشتهٔ ایلان پاپه و ترجمهٔ مهدی خانعلیزاده و مریم قره گزلو است و انتشارات کتابستان معرفت این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب پیشینهای از سرزمینهای اشغالی. اگر عملیات گروههای مقاومت نبود، اسرائیل در تمام این سالها این جنایت عظیم را به مردم غزه تحمیل نمیکرد. این سؤال و ابهامی است که از سوی رسانههای غربی بهصورت گسترده منتشر میشود و بخش مهمی از افکار عمومی جهان را نیز تحتتأثیر قرار داده است…
کتاب بزرگترین زندان زمین (The Biggest Prison on Earth) را یک منبع جامع برای مرور تاریخیِ روند تبدیل باریکهٔ غزه به بزرگترین زندان روباز جهان دانستهاند. گفته شده که این کتاب میتواند تمام شبهاتی را که از سوی رسانههای غربی برای حمایت از اشغالگری و توجیه خونریزیهای دولت اسرائیل بهصورت گسترده پمپاژ میشود، شفاف کند. نویسندهٔ این اثر که یک مورخ اسرائیلی است، معتقد است که واقعیت را باید با نگاه به وضعیت ساکنین کرانهٔ باختری که تلاشهای متعددی برای مذاکره با اسرائیل داشتهاند، دریافت؛ یا باید سراغ سرخپوستان بهعنوان ساکنین اصلی قارهٔ آمریکا رفت و روند محو خشونتبار آنها از سرزمین مادریشان توسط اشغالگران انگلیسی و تأسیس کشور ایالات متحده را بررسی کرد. کتاب حاضر 12 فصل دارد.
این کتاب یک منبع جامع برای مرور تاریخی روند تبدیل باریکه غزه به بزرگترین زندان روبازِ جهان است و میتواند شفافکننده تمام شبهاتی باشد که از سوی رسانههای غربی برای حمایت از اشغالگری و توجیه خونریزیهای اسرائیل بهصورت گسترده پمپاژ میشود. این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب جنگ اعراب و اسرائیل در 1967 میلادی، مناطق اشغالی و جنبههای اجتماعی این موضوع پیشنهاد میکنیم.
«در سال 2004 ارتش اسرائیل ساخت یک شهر مصنوعی عربی را در صحرای نقب آغاز کرد. این شهر بهاندازهٔ یک شهر واقعی بود، با خیابانها (همه دارای نام)، مساجد، ساختمانهای عمومی و ماشینها. این شهر با ظاهری فریبنده که با هزینهای بالغ بر 45 میلیون دلار ساخته شد، در زمستان 2006، پس از اینکه حزبالله در شمال با اسرائیل درگیر شد، به غزه ای جعلی تبدیل شد تا ارتش اسرائیل بتواند برای «جنگ بهتر» علیه حماس در جنوب آماده شود.
هنگامیکه فرماندهٔ ستاد کل ارتش اسرائیل، دان حالوتس، پس از جنگ لبنان از این مکان ملاقات کرد، به مطبوعات گفت که سربازان «در حال آمادهشدن برای سناریویی هستند که در همسایگی شلوغ شهر غزه رخ خواهد داد». یک هفته پس از بمباران شهر غزه، ایهود باراک در یک مانور جنگی شرکت کرد. وقتیکه سربازان پیادهنظام شهر مصنوعی را فتح کردند، تلویزیونهای خارجی از آن صحنهها فیلم گرفتند. آنها به خانههای خالی یورش برده و بدون شک «تروریستهایی» را که در آنجا پنهان شده بودند، کشتند.
در سال 2009، سازمان مردمنهاد اسرائیلی شکستن سکوت گزارشی از آمادگی اعضا، سربازان ذخیره و سایر سربازان خود برای عملیات سرب گداخته منتشر کرد؛ در این هنگام، حمله به شهر مصنوعی با حمله به غزهٔ واقعی جایگزین شد. نکتهٔ اصلی در این اظهارات این بود که سربازان در هنگام حمله به غزه گویی به یک دژ عظیم دشمن یورش میبردند: این را میتوان از قدرت آتش به کار گرفته شده، فقدان هرگونه دستور یا رویهای در مورد عملکرد صحیح در یک محیط غیرنظامی و حملات هماهنگ از زمین، دریا و هوا فهمید. ازجمله بدترین اقداماتی که آنها در این مانور اجرا کردند، تخریب بیمعنای خانهها، پاشیدن بمبهای فسفری به غیرنظامیان، کشتن غیرنظامیان بیگناه با سلاحهای سبک و بهطورکلی، اطاعت از دستورات فرماندهان خود برای اقدام بدون معیارهای اخلاقی بود. یکی از سربازان اظهار داشت که: «حس میکردی که مثل یک کودک شیرخوار با ذرهبین هستی که مورچهها را عذاب میدهد و آنها را میسوزاند». مخلص کلام اینکه، آنها اگرچه در شهر مصنوعی آموزش میدیدند، ولی تخریب کامل یک شهر واقعی را تمرین میکردند.»
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir