در روزگاری گروهی از دوستان دنبال جایی برای زندگی میگشتند. آنها در یک جنگل دست نخورده ساکن شدند ؛ جایی که لکههای نور از لابهلای برگ درختها روی زمین میافتاد و نسیمی ملایم در میان شاخهها میپیچید. اما طولی نکشید که شروع کردند به بریدن درختها تا آتش درست کنند و خانه و سرپناه بسازند. آنها درختها را بریدند و بریدند … تا اینکه فقط یک درخت باقی ماند . این کتاب داستانی پر از امید و اعتراض دربارهی رابطهی ما با محیطزیست و یکدیگر است.
داستان کتاب درباره اهمیت حفاظت از جنگلها و نقش درخت و درختکاری در بالا رفتن کیفیت زندگی انسانها است . این کتاب داستان انسانهایی است که برای یافتن جایی مناسب برای زندگی ، به جنگل پناه میبرند اما به مرور زمان برای برپاکردن آتش ، ساختن پناهگاه و کلبه و سایبان درختهای جنگل را قطع میکنند . آنها سرانجام برای ساخت دهکده و دیواری در اطراف آن همهی درختان جنگل را بریدند ، بهجز یک درخت.با نبود درختان ، شادی از زندگی مردم دهکده رخت بربست . زندگی آنها سرد و بیروح و دوستیها به دشمنی تبدیل شد. همه ، دررقابت با یکدیگر ، کودکان را برای قطع تک درخت باقیمانده تشویق میکردند . اما کودکان در فضای باز ، شادی و بازی کردند ، آواز می خواندند و از آخرین درخت مراقبت می کردند. کودکانی که موفق به تغییر سبک زندگی بزرگترها شدند .
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir