کشتیِ دخترک و پدرش در طوفان غرق میشود. امواج ، آنها و سگشان را به جزیرهای کوچک میرساند. آنها نمیدانند که آن جزیره یک جزیره معمولی نیست. جزیره از دخترک و پدر و سگ در برابر باد و سرما و امواج و خطرهای دیگر محافظت میکند و آنها را با خود به تماشای دنیای زیبا میبرد. هر فصلِ تازه که میرسد آنها رنگهایی را میبینند که هرگز ندیده بودند و صداها و بوهایی را کشف میکنند که پیش از آن نمیشناختند . یک روز به کشتیِ بزرگی میرسند و تازه آنوقت است که میفهمند در تمام آن مدت ، این جزیره بوده که هوای آنها را داشته است .
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir