کتاب شادکامی، شکوفایی و زندگی خوب نوشته گرت تامسون، اثری الهامبخش در حوزه روانشناسی مثبتگرا و فلسفه زندگی است که به بررسی مفهوم شادکامی و راههای دستیابی به زندگی معنادار میپردازد. این کتاب با استفاده از دیدگاههای روانشناسان، فیلسوفان و محققان برجسته، اصولی برای ساختن زندگیای رضایتبخش و شکوفا ارائه میدهد. نویسنده با تکیه بر نظریههای مدرن و با ارائه مثالهای عملی، مخاطب را به تأمل در مورد مسیر زندگی خود دعوت میکند.
تامسون در این کتاب، شادکامی را نه فقط به عنوان یک احساس زودگذر، بلکه بهعنوان یک حالت عمیق و پایدار بررسی میکند. او مفاهیمی مانند شکوفایی، معناداری، و فضیلت را در کنار شادکامی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه این عناصر میتوانند در کنار هم زندگی خوب را تعریف کنند. نویسنده همچنین به این سؤال پاسخ میدهد که چرا شادکامی پایدار نیست و چگونه میتوان آن را در بستر اهداف و ارزشهای زندگی شخصی ادغام کرد. کتاب به شیوهای جذاب و علمی، ترکیبی از تحقیقات روانشناسی، فلسفه اخلاق، و توصیههای کاربردی برای ساختن یک زندگی بهتر ارائه میدهد.
این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از معنای زندگی و شادکامی هستند، گزینهای ایدهآل است. اگر میخواهید شادکامی را بهعنوان بخشی از هویت و اهداف زندگی خود تعریف کنید، شادکامی، شکوفایی و زندگی خوب میتواند راهنمایی ارزشمند باشد. این اثر همچنین مناسب دانشجویان و علاقهمندان به روانشناسی مثبتگرا، فلسفه زندگی، و افرادی است که به دنبال تغییرات پایدار در کیفیت زندگی خود هستند.
ما چگونه با چیزهایی که ارزش ذاتی دارند طوری رفتار میکنیم که گویی صرفاً دارای ارزش ابزاریاند؟ چرا این کار اشتباه است؟ نکتهی اساسی این است که چیزهایی با ارزش صرفاً ابزاری را میتوان جایگزین یکدیگر کرد و این تابع چهار ویژگیِ عقلانیت ابزاری است که قبلاً ذکر شد. چنین چیزی اساساً هزینه است. این بدان معناست که چنین چیزی باید بهطور کارآمد استفاده شود و اینکه، بنا به تعریف، ارزش آن فقط بهنسبت اهداف مربوطه است. بنابراین، عقلانیت ایجاب میکند که ما این هزینه را به حداقل برسانیم. در مقابل، وقتی چیزی ارزش ذاتی داشته باشد، ما نمیتوانیم چنین چیزی را هزینهای بدانیم که میتوان آن را جایگزین کرد و باید به حداقل برسد. برعکس، باید به ارزش چنین چیزی اذعان کنیم و از آن لذت ببریم. باتوجهبه این تبیین ساده، میتوانیم دریابیم که چرا احتکار و خست نوعی بیماری محسوب میشوند. در اینجا، گویی شخص مرتکب خطای بنیادیِ شناختی یا ارزیابانهای درمورد دستهبندی چیزها شده است: اینکه با اشیا بهعنوان اشخاص رفتار میکند.همین نوع ملاحظات موقعی صدق میکند که ما با چیزهایی که ارزش ذاتی دارند طوری رفتار کنیم که گویی صرفاً ارزش ابزاری دارند؛ یعنی با اشخاص (و ویژگیهای آنها) طوری رفتار کنیم که گویی آنها شیءاند. چیزی که ارزش ذاتی دارد بهدلیل آنچه هست ارزشمند است و نه صرفاً بهدلیل آنچه که به آن منجر میشود، آن را تسهیل میکند یا مانع آن میشود. این تفاوت مهم است، زیرا چهار ویژگیِ عقلانیت ابزاری منحصراً ارزش چیزی را که فقط از نظر ابزاری ارزشمند است تعریف میکنند، ضمن آنکه وقتی چیزی ارزش غیرابزاری دارد، آن چیز مشمول ویژگیهای عقلانیت ابزاری نمیشود. چنین چیزی را باید به خاطر آنچه هست ارزشمند بدانیم، به آن احترام بگذاریم و آن را گرامی داریم. اگر میخواهیم پاسخ دقیقتری به پرسش «چه چیز دیگری؟» بدهیم، پس باید به فصل اول برگردیم. ما چهار ویژگی ساختاریِ ضروریِ زندگی انسان را برشمردیم که بر مبنای آنها میتوان زندگی را بهتر یا بدتر (از نظر نااخلاقی) ارزیابی کرد. بخش اول این کار به تبیین این فرض اختصاص دارد که بهزیستی را میتوان بر مبنای چنین ویژگیهایی استوار ساخت.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir