نهاد خانواده یک جزء تأثیرگذار از یک کل را تشکیل میدهد. این کل که جامعه نام دارد، سلامت روانی خود را وامدار سلامت روانی تکتک اعضای خود است. هر یک از اعضای جامعه در بستر خانواده رشد پیدا میکند. خانواده نیز از یک انتخاب آغاز میگردد. با دنبالکردن این زنجیره میتوان بهخوبی به اهمیت نهاد خانواده پی برد. هرچه این نهاد آگاهتر باشد، جامعه با ناهنجاریهای کمتری روبهرو میگردد. اگرچه این فرضیه تا حدودی ایدهآل به نظر میرسد اما میتوان با ارائه راهکارهای کاربردی تصمیمهای اشتباه در شروع این زنجیره را به حداقل رساند. روانشناسان و مشاوران خانواده در مسیر آگاهیبخشی جوانان مسئولیت سنگینی بر عهده دارند. کتاب «مشاوره پیش از ازدواج» بیشتر از آنکه برای زوجهای جوان نوشته شده باشد، ابزار و راهنمایی برای مشاوران و روانشناسان است. دکتر محسن دهقانی در این کتاب علاوه بر برسی مسائل چالشبرانگیز بین زوجین، یک ساختار مدون برای برگزاری جلسات مشاوره طراحی کرده است.
شناخت از خود بر پایه عواملی نظیر هیجانها، رفتارها، ویژگیهای جنسیتی و عوامل اجتماعی شکلگرفته است. این شناخت تأثیر قابلتوجهی بر عملکرد شخصی و اجتماعی فرد دارد. زندگی مشترک مجموعهای از انتظارات، فرضیهها، هیجانات و بایدها نبایدها است. هریک از زوجین با بینش و استاندارد مختص به خود وارد زندگی مشترک میشود که حاصل تربیت در خانواده، تحصیل در مدرسه و حضور در اجتماع است. افراد با شناخت نقاط ضعف خود میتوانند علت بسیاری از رفتارهای هیجانی و نادرست خود را پیدا کنند و در رفع آن بکوشند. آنها از این طریق میتوانند بیشترین انطباق را با همسر خود پیدا کنند.
یکی از مهمترین مسائلی که میتواند ازدواج را تحتتأثیر قرار دهد عدم شناخت احساسات است. بارها پیشآمده است که فردی پس از دورهٔ کوتاهی آشنایی جملهٔ «من عاشق او هستم» را به کار میبرد. روانشناس موظف است با دادن آگاهیهای لازم فرد را متوجه تصمیمهای هیجانی خود کند و منطق را در کنار احساسات قرار دهد.
تفاوتهای جنسیتی، تفاوتهای هورمونی
بخش عمدهای از اختلافات بین زوجین برگرفته از انتخابهای طبیعی است و انسانها نقشی در بهوجودآمدن آن نداشته است. آنها تنها با شناخت عمیق این تفاوتها و سازگاری میتوانند اختلافات را به حداقل برسانند. اما منظور از تفاوتهای جنسیتی چیست؟ علاوه بر فیزیک منحصربهفرد، تفاوتهای زیستشناختی و ساختار مغز باعث بروز رویکردهای متفاوت در دو جنس میگردد. تفاوتهایی در شنیدن و گفتن، تفکر در نگرش و بروز افکار و هیجانات و رابطهٔ جنسی همگی از نتایج ساختار متفاوت مغز و زیستشناختی است.
تستوسترون و وازوپرسین، هورمونهایی مردانه هست که منجر به بروز رفتارهایی پرخاشگرانه و به دنبال آن دفع خطر احتمالی میشود. اگر چه در دوران شکارچی - گردآورندهها، این هورمون نقش قابل تأملی در حفظ قلمرو بازی میکرد؛ اما اکنون مانند قبل نیازی به ابراز خشونت نیست و این رفتار باید در مردان کنترل گردد. در مقابل هورمون اوکسی توکسین و استروژن متعلق به زنان است. آنها تحتتأثیر این دو هورمون میتوانند با کسی که علاقه دارند ارتباط برقرار نمایند. هورمونها بدون آنکه خود بدانیم بخش قابلتوجهی از اعمال انسان را کنترل میکند. در هنگام مشاورهٔ پیش از ازدواج، مشاور باید کارکرد هورمونها و تأثیر آنها بر هر یک از اعمال را بهدرستی برای زوجین توضیح دهد.
مهارتهای گفتگو و حل تعارض
ارتباط از سه بخشِ گوینده، شنونده و محتوای پیام تشکیل شده است. برای ایجاد یک ارتباط سالم نیاز است زوجین به کیفیت هر 3 بخش توجه کنند. مشاور باید مهارتهای گوینده و مهارتهای شنونده را برای زوجین شرح دهد. دررابطهبا مهارتهای گوینده میتوان به حذف کلمات «هرگز» و «همیشه» در بین گفتوگوها اشاره کرد؛ زیرا بار منفی و سرزنش را به شنونده القا میکند. زبان بدن مناسب و تغییر زاویه دید نیز از اصول یک شنونده خوب است.
یک مشاور خوب باید در کنار آموزش مهارتهای حل مسئله عوامل ایجاد اختلافات را شناسایی کند. دیدگاههای متفاوت، عدم مهارت مذاکره، سوءتفاهم و تفکرات غیرمنطقی میتواند اختلافاتی عمیق و حلنشدنی را به وجود بیاورد. در این شرایط زوجین هم اشتیاق خود را برای حل تعارضات از دست میدهند. در چنین شرایطی مشاور موظف است راهکارهایی برای حل مشکل ارائه دهد. یکی از این راهکارها میتواند تحلیل الگوهای ارتباطی هریک از زوجین باشد. روانشناس باید الگوهای ناکارآمد بین زوجین را شناسایی کند و الگوی ارتباطی مؤثر را جایگزین نماید. دراینرابطه میتوان لحن نامناسب و سرعت بالا در حرفزدن را یک الگوی اشتباه دانست. استرس و خشم میتواند باعث بیاحترامی و واکنش منفی از سمت هریک از زوجین شود. علاوهبرآن سریع صحبتکردن موجب کاهش تمرکز بر محتوا و گیج شدن مخاطب میگردد و شرایط را پیچیدهتر میکند.
تجربه نشان داده است اغلب افراد زمانی به مشاور مراجعه میکنند که آسیبهای فراوانی در یک رابطه خوردهاند و زندگی مشترک آنها در آستانه فروپاشی است. دکتر محسن دهقانی در کتاب «مشاوره پیش از ازدواج» تلاش کرده است تجربیات بالینی و پژوهشی را در قالب کتاب «مشاوره پیش از ازدواج» در اختیار علاقهمندان قرار دهد. این کتاب علاوه بر راهنمایی مخاطب عام، مرجع کاملی برای مشاوران و روانشناسان است که در ابتدای راه روانشناسی قرار دارند.
علت اصلی شکایتهای زوجین ناآشنایی آنها با تفاوتهای زیستشناختی و ساختار مغزی در دو جنس است. در صورت آشنایی با تفاوتهای جنسیتی و تأثیر آن بر عملکرد هر فرد. زوج میتوانند انتظارات واقعبینانهای از یکدیگر داشته باشند و در تعامل با یکدیگر حداکثر انعطاف را نشان دهند. باید به یادداشت که برخی از این تفاوتها غیرقابلتغییرند و زوج باید آنها را بشناسند و بپذیرند. درحالیکه برای تغییر برخی دیگر از این تفاوتها میتوانند با یکدیگر توافق کنند و با همکاری یکدیگر آنها را به حداقل ممکن برسانند. ازاینرو در این فصل به بررسی این تفاوتها میپردازیم. این فصل مقدمهای بر فصل آینده است که در آن به معرفی چند مهارت اساسی برای داشتن ازدواج موفق میپردازیم.
بر اساس یکی از نظریههای روانشناسی تکاملی به نام «شکارچی - گردآورنده» از ابتدای زندگی بشر هر جنس نقش خاصی را برعهده داشته است. مردان مسئولیت شکار را برعهده داشتهاند و زنان مسئولیت گردآوری مواد غذایی، مراقبت و تربیت فرزندان. هر فرد برای انجام مسئولیتهایش به ساختارهای مغزی و بیولوژیکی خاصی نیاز داشته است. امروزه هرچند مردان برای تأمین مایحتاج خانواده به شکار نمیروند و اغلب زنان نیز به دنبال گردآوری مواد غذایی از طبیعت نیستند. تفاوتهای ساختاری در مغز و عملکرد آن همچنان باقی است که برخی از این تفاوتها با تمرین و در شرایطی خاص قابلتعدیل و تغییرند. با مثالی ساده و روزمره به معرفی این تفاوتها میپردازیم، مردان بهعنوان شکارچی باید چشمانی دوربین میداشتند تا بتوانند شکار را از فاصلهٔ دور ببینند و آن را تعقیب کنند. ازاینرو دامنهٔ دید آنها کمتر از زنان است، درحالیکه در مقایسه با زنان مسافت طولانیتری را میبینند. این نمونهای از تفاوتهای دو جنس در زمینهٔ دیدن است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir