کتاب «عشق چرا ندارد!» به روایت همسر محمد صاحب کرم شهید مدافع حرم است که مریم شیدا آن را نوشته است. شروع کتاب با سؤالهای بیجوابی است که مثل خوره به جان همسر شهید افتاده و مخاطب را با شرایط بعد از شهادت محمد صاحب کرم مواجه میکند.
از همان ابتدا مخاطب داستان همزمان با راوی سؤالهای بیجوابی را مرور میکند. از علاقههای محمد میگوید، از روزهایی که تمام هدفش رسیدن به او و زندگیکردن با او بود. از روزی که خانوادهها دور هم جمع شده بودند، تا سمانه را به عقد محمد درآورند و. «محمد من واقعاً اشتباه کردم که گذاشتم بری؟ من دستی، دستی خودم رو بدبخت کردم؟ یعنی اشتباه کردم مانع رفتنت نشدم و غم انداختم توی دل بابات، خواهرات، اعظم و فاطمه، برادرهات، عباس و بهنام؟ اشتباه کردم؟ تو چی؟ اشتباه کردی که این راه رو رفتی؟ اگه نرفته بودی، الان کنارم بودی توی همین اتاق. مثل همه پنجشنبه، جمعههایی که اینجا بودیم... دستی دستی کاری کردم که تو از کنارم بری؟ جمعههام تلخ بشن؟ نه، همه روزهام تلخ بشن؟ آیندهام چی میشه محمد؟ آینده... آینده.
بودن که نرفتن. - این خلبازیها چی بود؟! این همه آدم نرفتن چی شد؟! محمد رفت که چی بشه؟! - تمام عمرت باید تنها باشی. اون اشتباه کرد، تصمیم غلط گرفت، تو چرا خامش شدی؟! چرا مانعش نشدی؟! شلیک حرفها به سمتم تمامی ندارد. تنها یک روز است که خبر شهادت محمد در اردکان پیچیده است [..]».
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir