به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







سیاست شادکامی





فرصت دارید این کتاب ارزشمند را تهیه کنید!

در صورت تأخیر یا تغییر قیمت در تامین کتاب، اطلاع‌رسانی خواهد شد.





آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب سیاست شادکامی نوشته درک باک، به تحلیل و بررسی چگونگی تأثیر سیاست‌های عمومی بر سطح شادی و رفاه افراد در جوامع مختلف می‌پردازد. باک در این کتاب بر اساس تحقیقات و داده‌های تجربی نشان می‌دهد که سیاست‌ها و تصمیمات دولتی می‌توانند به طور مستقیم بر خوشبختی و رضایت عمومی تأثیر بگذارند. او در این اثر، به اهمیت سیاست‌های اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی در ارتقای سطح شادی مردم و همچنین چگونگی تقسیم منابع به‌طور عادلانه‌تر توجه دارد.

درباره کتاب سیاست شادکامی

در این کتاب، درک باک با تحلیل تجربیات کشورهای مختلف و مطالعات علمی، این نکته را مطرح می‌کند که صرفاً افزایش درآمد یا رفاه مادی نمی‌تواند به‌طور قابل توجهی بر شادکامی افراد تأثیر بگذارد. بر اساس یافته‌های علمی، عواملی مانند بهبود سلامت عمومی، برابری اجتماعی، دسترسی به آموزش و کاهش نابرابری‌های اقتصادی می‌توانند تأثیرات مثبت بیشتری بر شادکامی جامعه داشته باشند.
باک با استفاده از شواهد و تحقیقات متعدد، توضیح می‌دهد که شادکامی تنها نتیجه شرایط فردی نیست، بلکه به شدت تحت تأثیر سیاست‌ها و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی قرار دارد. او به بررسی نقش دولت‌ها در ایجاد یا کاهش نابرابری‌های اجتماعی پرداخته و پیشنهاداتی برای بهبود سطح رفاه اجتماعی و افزایش شادکامی عمومی ارائه می‌دهد.
در این کتاب، باک به خوانندگان نشان می‌دهد که شادکامی نه تنها یک وضعیت فردی بلکه یک هدف اجتماعی است که باید از طریق سیاست‌های عادلانه و منصفانه دنبال شود. او برای سیاست‌گذاران راهکارهایی عملی ارائه می‌دهد که می‌تواند تأثیرات مثبتی بر سطح شادی مردم داشته باشد.

خواندن کتاب سیاست شادکامی را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

کتاب سیاست شادکامی برای کسانی که به بررسی روابط بین سیاست‌های عمومی و رفاه اجتماعی علاقه دارند، مناسب است. همچنین افرادی که در حوزه سیاست‌گذاری عمومی، اقتصاد اجتماعی یا روان‌شناسی اجتماعی فعالیت می‌کنند، می‌توانند از این کتاب بهره‌مند شوند. این کتاب به ویژه برای افرادی که خواهان درک عمیق‌تری از چگونگی تأثیر سیاست‌ها بر زندگی روزمره مردم و بهبود کیفیت زندگی هستند، مفید خواهد بود.
علاوه بر این، افرادی که به بهبود شرایط اجتماعی و رفاهی جامعه علاقه‌مند هستند و می‌خواهند در جهت ارتقای شادکامی عمومی گام بردارند، می‌توانند این کتاب را مطالعه کنند. این کتاب برای کسانی که در حوزه‌های دولت‌داری، برنامه‌ریزی شهری، یا سازمان‌های غیر دولتی مشغول به فعالیت هستند، نیز قابل استفاده است.

در بخشی از کتاب سیاست شادکامی می‌خوانیم:

اگر شادکامی یگانه غایت سیاست‌گذاری عمومی باشد، ممکن است قانون‌گذاران تمایلی به نگرانی درباره «گدای ناامید،» «کارگر بی‌زمین،» یا «شخص بیکاری که به بیکاری عادت کرده،» نداشته باشند مشروط بر آن که چنین افرادی واقعاً به اندازه کسانی که از زندگی راحت‌تری بهره‌مندند شاد باشند. اما چنین توجه تمام‌عیاری به شادکامی به نتایج نگران‌کننده‌ای می‌انجامد. به زندان انداختن یک مرد به‌خاطر جرمی که مرتکب نشده را نباید فقط به این خاطر که او از روال عادی زندگی در زندان لذت برده است توجیه کرد. اَعمال غیراخلاقی، همچون برده‌داری، را نمی‌توان با مطالعه منسجمی توجیه کرد که نشان می‌دهد برده‌ها به همان اندازهٔ گروه گواه، یعنی افراد آزاد که از تحصیلات، هوش، و پیشینه قومی قابل‌مقایسه برخوردارند، رضایت دارند. در عوض، باید ارزش‌های دیگری غیر از شادکامی وجود داشته باشند که بتوانند سیاست‌گذاری‌های خاصی را فارغ از اثرشان بر احساسات کسانی که تحت تأثیر قرار گرفته‌اند محکوم کنند.این موضع ممکن است به نظر حاکی از یک استثنای بسیار ضعیف باشد، چون برده‌ها و زندانیان بی‌گناه اغلب اوقات به تعداد زیاد در جوامع دموکراتیک پیشرفته یافت نمی‌شوند. اما موضع سِن را می‌توان برای زیر سؤال بردن طرز تلقی گروه‌های بزرگ‌تر، نظیر گروه‌هایی که فقیرند یا در شُرف فقرند، به کار برد. حتی اگر بشود این را نشان داد که تقریباً همه خانواده‌های کم‌درآمد با شرایطشان در زندگی سازگار شده‌اند و به درجهٔ حیرت‌انگیزی از شادکامی دست یافته‌اند، لزوماً به این معنا نخواهد بود که سیاست‌گذاران دلیلی برای کمک به آنها در اختیار ندارند. واضح است که، اگر می‌شد نشان داد که شرایط اقتصادی‌شان آشکارا نامنصفانه است (مثلاً، چون کارفرماشان سرشان کلاه گذاشته)، هر قدر هم که خوب با تقدیرشان سازگار شده باشند با این‌همه غایات عدالت باز ممکن است مستلزم تلاش حکومت برای یاری و مساعدت باشد.

درعین‌حال، مثال‌هایی همچون مواردی که هم‌اینک بحث شد نمی‌توانند بی‌توجهی گسترده قانونی به شواهد موثق شادکامی انتخاب‌کنندگان را توجیه کنند. در دموکراسی، شهروندان باید قاضیان بهروزی خودشان باشند به شرط اینکه احساساتشان با اصول روشن و عموماً پذیرفته‌شده عدالت مغایرت نداشته باشد. این واقعیت که قانون‌گذاران بر حسب اتفاق ارزش‌های متفاوتی دارند یا با نظریه‌ها و یا مکتب‌های متفاوتی موافقند نباید دلیل کافی برای نادیده گرفتن احساسات انتخاب‌کنندگانشان باشد. در غیر این صورت، صاحبان قدرت کاملاً این حق را به خود می‌دهند که آراء و نظرات خودشان درباره بهترین امور را بر انسان‌هایی که نمایندگیشان را بر عهده دارند تحمیل کنند. البته، برده‌داری، حبس اشتباهی، و کلاهبرداری را باید مواردی خاص تلقی کرد که مستلزم اصول بنیادین انصافند و آن‌قدر مورد پذیرش همگانند که مداخلهٔ حکومت را، قطع‌نظر از احساسات قربانیان، ایجاب می‌کنند.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه