کتاب باورش کنید اثر جیمی کرن لیما، داستان الهامبخش و جذابی است از سفر شخصی یک زن که با پشتکار و ایمان به تواناییهای خود، به موفقیتهای بزرگ دست یافت. جیمی کرن لیما یکی از بنیانگذاران برند معروف IT Cosmetics است که به یکی از برندهای پیشرو در صنعت زیبایی تبدیل شد. این کتاب خودزندگینامهای است که در آن جیمی کرن لیما از چالشها، شکستها، و پیروزیهای خود در مسیر ساختن یک امپراطوری تجاری سخن میگوید.
کتاب با محوریت ایمان به خود و قدرت باور شروع میشود. جیمی کرن لیما از دشواریهای اولیه زندگی خود و چالشهایی که در مسیر راهاندازی برندش با آن مواجه بود، روایت میکند. از جمله مشکلاتش میتوان به بیاعتمادیهای اولیه اطرافیان، شرایط اقتصادی سخت، و موانعی که در مسیر رشد و گسترش برندش قرار داشت، اشاره کرد. اما او هرگز از هدف خود دست نکشید و همیشه به این باور بود که میتواند تغییرات مثبتی در دنیای زیبایی ایجاد کند.
در این کتاب، جیمی کرن لیما اهمیت اعتماد به خود، تداوم در برابر مشکلات و پذیرش شکستها را مورد تأکید قرار میدهد. او بارها بر این نکته تأکید میکند که کلید موفقیت، ایمان به تواناییهای فردی است و اینکه باید به صدای درونی خود گوش داد و از شکستها به عنوان فرصتهایی برای یادگیری استفاده کرد. او همچنین از نقش سختکوشی، تصمیمگیریهای هوشمندانه، و ایجاد ارتباطات مؤثر در راه رسیدن به موفقیتهای بزرگ صحبت میکند.
یکی از پیامهای مهم کتاب باورش کنید این است که هیچچیز نمیتواند مانع دستیابی به اهداف بلندمدت شما شود، به شرطی که باور داشته باشید که میتوانید. جیمی کرن لیما در کتاب خود به خوانندگان نشان میدهد که شکستها و موانع بخشی طبیعی از مسیر رشد هستند و مهمتر از آن، چگونگی برخورد با آنها و استفاده از آنها برای رسیدن به موفقیت است.
کتاب باورش کنید به ویژه برای افرادی که به دنبال تغییر و تحول در زندگی شخصی و حرفهای خود هستند، مناسب است. کسانی که نیاز به انگیزه و الهام دارند تا در مواجهه با مشکلات تسلیم نشوند و برای رسیدن به اهداف خود مبارزه کنند، میتوانند از این کتاب بهرهمند شوند. همچنین برای کارآفرینان و کسانی که به دنبال راهاندازی کسبوکار هستند، این کتاب میتواند منبع ارزشمندی از تجربیات و نکات کلیدی برای موفقیت باشد.
کاش آنجا بودید و نگاه همکلاسیهایم وقتی به آنها گفتم قرار است پس از فارغالتحصیلی سر چه کاری بروم را میدیدید. آنها معمولاً نگاهی سردرگم آمیخته با ناامیدی به من تحویل میدادند. بسیاری از همکلاسیهایم با نیت خیر نگران بودند که داشتم مرتکب اشتباه میشدم، زیرا از پتانسیلم بهرهمند نمیشدم و بهدنبال کار پردرآمدی در بورس والاستریت نمیرفتم که از نظر آنها موفقیت بزرگتری بود تا دنبال کردن ندای درونیام و اشتیاقم به وسط ناکجاآباد و پول خوبی دریافت نکردن؛ اما من بهاندازه کافی قوی و استوار بودم که تصمیمهای بزرگ زندگیام را براساس توقعات دیگران نگیرم. میدانستم که منظوری نداشتند و خواستار بهترینها برایم بودند. میدانستم باید صدای آنها را کم میکردم و به آن صدای ثابت و کوچک در اعماق درونم گوش میسپردم. در سخنرانی فارغالتحصیلیام، درباره تمام چیزهایی که برای آینده کلاسمان تصور میکردم، حرف زدم و همچنین به این مسئله اشاره کردم که چقدر راجعبه اطمینان قلبیام هیجانزده بودم و امیدوار بودم که روزی برخی از ما در صفحه اول روزنامه نیویورکتایمز یا والاستریتژورنال جای بگیریم (بههیچوجه خبر نداشتم که این مسئله درباره خودم صحت پیدا خواهد کرد). من دانشکده کسبوکار کلمبیا را با نازلترین حقوق آن سال (اگر نخواهیم بگوییم در تمام دوران) ترک کردم و بهدنبال ندای درونیام رفتم. دلیل اینکه چرا امروز من یکی از بهترین مشوقها و حامیان دانشگاه هستم، این است که شخص دانشگاه حمایت و تشویقم کرد. اگر دیگران ما را دستکم میگیرند، بهایندلیل که داریم حقیقت را دنبال میکنیم، بههیچوجه مهم نیست. گاهیاوقات آدمها فقط جایی را میبینند که در آن قرار داریم و نمیتوانند جایی را که داریم میرویم ببینند. بهاحتمالزیاد من کمترین حقوق دریافتی دانشکده کسبوکار کالیفرنیا را نسبتبه دیگر دانشآموختگان دانشکدهام داشتم. پانزده سال بعد، من بالاترین مدال افتخار را دریافت کردم و برای دانشگاه افتخار آفریدم. هرساله تعداد کمی از افراد این مدال را دریافت میکنند. همچنین، از من تقاضا شد که به هیئت ناظران ملحق شوم. وقتی شما اشتیاق منطقی و ندای درونیتان را دنبال میکنید، هرچیزی امکانپذیر است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir