دشواری زندگی نوشتهی کی رن ستیا، اثری فلسفی است که به تأثیر فلسفه بر درک و مواجههی ما با سختیهای زندگی میپردازد. نویسنده که خود فیلسوفی برجسته است، این کتاب را در دوران بحران جهانی کرونا نوشت، زمانی که نیاز به یافتن راهی برای کنار آمدن با چالشهای زندگی بیش از پیش احساس میشد. ستیا با نگاهی عمیق، اما صمیمی و انسانی، نشان میدهد که فلسفه فقط مجموعهای از استدلالهای خشک و منطقی نیست، بلکه میتواند ابزاری برای فهم بهتر تجربیات انسانی و زیستن آگاهانه باشد.
کتاب دشواری زندگی شامل هفت فصل است که هرکدام به یکی از ابعاد مهم زیستن پرداخته و پرسشهایی دربارهی معنا، رنج، شکست، مرگ، و امید را بررسی میکند. نویسنده از تجربیات شخصیاش الهام میگیرد و از منظر فلسفه به مسائل زندگی روزمره مینگرد. او توضیح میدهد که چگونه فلسفه، نهتنها یک روش تفکر، بلکه راهی برای تغییر دیدگاه نسبت به مشکلات و سختیهای زندگی است.ستیا تلاش دارد به ما نشان دهد که درک فلسفی از زندگی، لزوماً به معنی یافتن پاسخ قطعی برای مشکلات نیست، بلکه بیشتر به ما کمک میکند تا سؤالات درست را بپرسیم و بهتر با چالشهای خود کنار بیاییم. او معتقد است که حتی فیلسوفان نیز احساسات دارند و باید راهی بیابند تا فلسفه را بهعنوان ابزاری عملی برای زندگی به کار بگیرند.
دشواری زندگی مناسب کسانی است که به فلسفهی مدرن علاقه دارند و به دنبال درکی عمیقتر از زندگی و چالشهای آن هستند. این کتاب برای افرادی که درگیر بحرانهای شخصی، ناامیدی یا پرسشهای بنیادین دربارهی زندگیاند، میتواند راهگشا باشد. همچنین برای کسانی که به تفکر فلسفی علاقه دارند اما به دنبال متنی روان و قابلفهم هستند، گزینهی مناسبی خواهد بود.
فلاسفه دربارهٔ معنای زندگی فکر میکنند.» این حرف بهاندازهٔ همان پرسش از پوچبودن زندگی کلیشهای است. وقتی در معرض خطر اعتراف نزد غریبهای قرار میگیرم تا بگویم که برای امرارمعاش فلسفه تدریس میکنم، گاهی از من میپرسند: «به من بگو معنیِ همهٔ این چیزها چیست؟» برای این سؤال پاسخی آماده دارم: «ما در دههٔ 1950 این موضوع را فهمیدیم؛ ولی باید آن را مخفی نگه داریم؛ وگرنه بیکار میشویم. میتوانستم به تو بگویم؛ ولی بعدش باید تو را بکشم.» واقعیت این است که فیلسوفان دانشگاهی بهندرت به این سؤال توجه میکنند و زمانی هم که به آن توجه میکنند، اغلب چنین پرسشی را بهعنوان حرفی بیمعنا رد میکنند.شکی نیست که این پرسش مبهم است. میپرسیم: «معنای زندگی چیست؟» و بعد دوباره از خود میپرسیم داریم دربارهٔ چه سؤال میکنیم. از تعدد جایگزینهایی که برای طفرهرفتن از پاسخدادن به چنین سؤالی بدانها پناه میبریم، میتوان به میزانِ نادیدهگرفتن این پرسش پی برد. بهاینترتیب، فیلسوفان میپرسند برای داشتن «زندگی معنادار» چه لازم است. این پرسش موضوعِ اثری روشنگرانه، کتابی با عنوان معنا در زندگی و اهمیت آن، نوشتهٔ سوزان ولف، فیلسوف، است. ولف، هم این سؤال را تغییر داده و آن را از حالتی کلی به زندگی فردی تقلیل داده است، و هم طرح کلی پاسخش خاص خود اوست. به عقیدهٔ ولف، داشتن زندگی معنادار، مشارکتی کموبیش شادمانه و موفقیتآمیز در فعالیتهایی است که اهمیت دارد، کارهایی مثل رابطه با دیگران و مراقبت از کسانی که دوستشان دارید، جستوجوی عدالت، مشغولبودن به هنر، علم یا فلسفه، انجامدادن کاری سازنده یا گذراندن اوقاتِ فراغتِ شاد.تهدید فلسفی مطرحشده در اینجا ناشی از پوچگرایی (نیهیلیسم) است، ایدهای که طبق آن، هیچچیزی مهم نیست. لئو تولستوی، رماننویس، این تهدید را در رمان اعترافِ خود با بیانی ظریف مطرح ساخته و آن را «بحران وجودی» توصیف کرده است. او نوشته است: «زندگیام به سکون رسید. میتوانستم نفس بکشم، بخورم، بیاشامم و بخوابم و کاری هم جز نفسکشیدن، خوردن، آشامیدن و خوابیدن از دستم برنمیآمد؛ اما خالی از زندگی بودم؛ زیرا آرزویی نداشتم که ارضای آن را منطقی بدانم.» نیهیلیسم نوعی شکاکیت فلسفی است و مثل همانند فردِ شکاکی که اهمیتِ دیگران را انکار میکرد و در فصل قبل با او آشنا شدیم، انسانِ نیهیلیست را نمیتوان با حرفهای خودش به تناقض رساند. اگر از پیش فرض نگیرید که چیزی اهمیت دارد، نمیتوانید نشان بدهید اصلاً چیزی اهمیت دارد. اگر سعی کنید با فردی نیهیلیست بحث کنید، وامانده خواهید شد. همانند قبل، این حرف بدان معنا نیست که نهیلیست یا شکاک حق دارد، یا اینکه ما نمیدانیم که او اشتباه میکند. یعنی آنچه به جهان ما ارزش میبخشد، اولاً استدلال نیست؛ توجه است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir