یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
فرصت دارید این کتاب ارزشمند را تهیه کنید!
در صورت تأخیر یا تغییر قیمت در تامین کتاب، اطلاعرسانی خواهد شد.
معرفی کتاب
کتاب «اورنگ»، مجموعهای ارزشمند از نوزده مقاله پژوهشی در زمینههای هنر، اندیشه و عرفان است که توسط حسن بلخاری قهی گردآوری شده است. این مجموعه مقالات که حاصل پژوهشهای سه سالهی نویسنده در نشریات علمی، کنفرانسهای ملی و بینالمللی است، به بررسی و شرح پیوستگی ناگسستنی حکمت، اندیشه و بنیانهای نظری هنر در تمدن ایرانی-اسلامی میپردازد.
این مجموعه مقالات با این فرض بنیادی تدوین شده است که در تاریخ فرهنگ و هنر ایرانی، هنر بدون حکمت و اندیشه فارغ از هنر، قابل درک و تحلیل نیست. «اورنگ» برای تبیین این ارتباط عمیق، در سه بخش تنظیم شده است:
بخش اول، با نُه مقاله، به مباحث بنیادین در فلسفهی هنر اسلامی اختصاص دارد. این مباحث از ضرورت تکوین یک فلسفهی مستقل برای هنر اسلامی آغاز شده و به بررسی اندیشههای مهمی چون خیال و تخیل در دیدگاه بزرگترین فیلسوفان شرق میپردازد. مقالات این بخش همچنین به بررسی نسبت میان تصویر و کلمه در تمدن اسلامی، آرای اخوانالصفا دربارهی بایستههای آموزش هنر (که زمینهساز تدوین فتوتنامههاست) و نیز اولین آراء در معنا و مفهوم نقد در این تمدن میپردازد.
بخش دوم، با چهار مقاله، دامنه بحث را گسترش داده و به موضوعات مهمی چون هویت، جهانی شدن و جایگاه زن در نسبت با هنر توجه میکند. این بخش شامل نقدی بر ارتباط میان مسیحیت، نیچه و برگمان است که به عنوان یکی از کارگردانهای تأثیرگذار سینمای قرن بیستم شناخته میشود. این تنوع موضوعی نشاندهنده گستردگی دانش و بینش نویسنده در اتصال حکمت سنتی به چالشهای هنر و اندیشه معاصر است.
این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران رشتههای فلسفهی هنر اسلامی، عرفان، مطالعات فرهنگی، و تاریخ هنر توصیه میشود. همچنین، خوانندگانی که به دنبال درک بنیادهای نظری و ریشههای حکمت در هنر سنتی و معاصر ایرانی هستند، از این مجموعه مقالات بهره خواهند برد.
طبیعت در معنای اول یک فرآورده و در معنای دوم و سوم یک کیفیت درونی است که جوهرِ واحد و ذاتی انسان و جهان را تشکیل میدهد. از دیدگاه فلاسفه، این ثنویتِ مفهومی طبیعت، که مرز میان انسان و طبیعت را از میان برداشته و هر دو را در یک قاموس قرار میدهد، به نحوی بیانگر اصل تناظر است که جهان را انسان و انسان را جهان میپندارد و به تعبیر لاهیجی در شرح گلشن راز «الانسان کَوْن الصغیر و الکَوْن انسان الکبیر» تناظری که، از دیدگاه ما، بین انسان و طبیعت وجود دارد و در فرهنگ هندیان بین برهمن؛ آتمن. اما در قرآن، طبیعت به چه معناست؟ راغب اصفهانی، در کتاب المفردات، طبع را به عنوان ریشهی طبیعت چنین تعریف میکند: «الطبع ان تصور الشی بصوره ما کطبع السکه و طبع الدراهم و هو اعم من الختم و اخص من النقش.» راغب معتقد است طبیعت یا همان «طبع» شیئی را به صورتی یا شکلی درآوردن است و اگر به سجیه و خُلق انسان نیز در قرآن طبیعت گفته میشود، از این روست که آن نیز نقش بستن صورت و شکلی است در نفس انسانْ؛ خواه از حیث عادت، خواه از حیث خلقت. بنابراین، اصل طبع در قرآن صورتبخشی و شکل دادن است و این اتفاقاً همان مفهومی است که طبیعت را به هنر بسیار نزدیک میکند. زیرا هنر نیز نوعی ایجاد و تولید نقش است و به یک عبارت اظهار.