کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» نوشته فریدریش نیچه، اثری است که در حدود سال 1873 نوشته شده و به بررسی فلسفه پیشاسقراطی و فیلسوفان یونانی قرن ششم و پنجم قبل از میلاد میپردازد. نیچه در این کتاب درباره پنج فیلسوف مهم آن دوره یعنی تالس، آناکسیماندر، هراکلیتوس، پارمنیدس و آناکساگوراس بحث میکند و قصد داشته شامل دموکریتوس، امپدوکلس و سقراط نیز باشد، اما کتاب به طور ناگهانی پس از بحث درباره آناکساگوراس پایان مییابد. این اثر، یادداشتهایی موجز و درخشان از نیچه درباره فیلسوفان نخستین است که او آنها را پیشگامان اصلاح یونانی میداند، اصلاحی که به جز سقراط نتیجهای نداشت. نیچه در این کتاب به نقد و تحلیل عمیق اندیشههای این فیلسوفان میپردازد، از جمله: هراکلیتوس را فیلسوفی میداند که جهان را در حال تغییر و تبدیل میبیند و بر وحدت تضادها تأکید دارد؛ او معتقد است که همه چیز در جریان است و هیچ چیز ثابت نیست. پارمنیدس را نقطه مقابل هراکلیتوس معرفی میکند که بر وجود ثابت و تغییرناپذیر تأکید دارد و حواس را فریبکار میداند. آناکساگوراس را فیلسوفی میداند که به حرکت و تغییر واقعی باور دارد و منشأ اشیاء را ترکیب مواد اولیه مختلف میداند. کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» به عنوان یکی از آثار اولیه نیچه، اهمیت زیادی در فهم تحول فلسفه غرب و نقد فلسفه سنتی دارد و برای علاقهمندان به فلسفه یونان باستان و تاریخ اندیشه توصیه میشود.
تفاوتهای اصلی بین تفکرات هراکلیتوس و پارمنیدس حول مسئله حرکت و ثبات جهان است: هراکلیتوس معتقد بود که جهان در حال تغییر و حرکت دائمی است و این تغییر اصل و اساس هستی است. او شناخت حسی را معتبر میدانست و بر این باور بود که تضادها و ستیزهها عامل تغییر و شدن اشیاء هستند. به تعبیر او، «همه چیز در جریان است» و هیچ چیز ثابت نمیماند. پارمنیدس اما برعکس، حرکت و تغییر را توهم میدانست و معتقد بود که تنها یک هستی واحد، یگانه، ابدی و غیرقابل تغییر وجود دارد. او شناخت عقلانی را منبع شناخت حقیقی میدانست و حواس را گمراهکننده میپنداشت. از نظر او، «آنچه هست» وجود واقعی است و «آنچه نیست» وجود ندارد، بنابراین حرکت که مستلزم گذر از هستی به نیستی است، محال است. از این رو، پارمنیدس به ثبات و یگانگی مطلق هستی باور داشت و هراکلیتوس به تغییر و کثرت. این دو دیدگاه فلسفی، دو نگرش متضاد درباره ماهیت واقعیت و شناخت آن را نشان میدهند. این تفاوتها باعث شدهاند که هراکلیتوس و پارمنیدس دو مکتب فلسفی متضاد را نمایندگی کنند که بعدها تأثیر عمیقی بر فلسفه غرب گذاشتند. نیچه در این کتاب به نقد و تحلیل عمیق اندیشههای این فیلسوفان میپردازد. از جمله: هراکلیتوس را فیلسوفی میداند که جهان را در حال تغییر و تبدیل میبیند و بر وحدت تضادها تأکید دارد؛ او معتقد است که همه چیز در جریان است و هیچ چیز ثابت نیست. پارمنیدس را نقطه مقابل هراکلیتوس معرفی میکند که بر وجود ثابت و تغییرناپذیر تأکید دارد و حواس را فریبکار میداند. آناکساگوراس را فیلسوفی میداند که به حرکت و تغییر واقعی باور دارد و منشأ اشیاء را ترکیب مواد اولیه مختلف میداند. کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» به عنوان یکی از آثار اولیه نیچه، اهمیت زیادی در فهم تحول فلسفه غرب و نقد فلسفه سنتی دارد و برای علاقهمندان به فلسفه یونان باستان و تاریخ اندیشه توصیه میشود. کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» به عنوان یکی از آثار اولیه نیچه، اهمیت زیادی در فهم تحول فلسفه غرب و نقد فلسفه سنتی دارد و برای علاقهمندان به فلسفه یونان باستان و تاریخ اندیشه توصیه میشود. کتاب «فلسفه در عصر تراژیک یونانیان» برای کسانی که به فلسفه کلاسیک، تاریخ فلسفه و اندیشههای نیچه علاقه دارند، منبعی ارزشمند و ضروری است.
به فلسفه پیشاسقراطی و تاریخ اندیشه علاقهمندند و میخواهند با تفکرات موجز و درخشان فیلسوفان یونانی مانند تالس، آناکسیماندر، هراکلیتوس، پارمنیدس و آناکساگوراس آشنا شوند. دانشجویان و پژوهشگران فلسفه و علوم انسانی که به دنبال درک چگونگی تکامل ذهن و اندیشه بشر در طول زمان هستند و میخواهند روند تحول فلسفه غرب را از ابتدا دنبال کنند. علاقهمندان به فلسفه نیچه که میخواهند دیدگاههای او درباره اصلاح فلسفی یونان باستان و نقد فلسفه سنتی را مطالعه کنند و با نگرشهای متضاد او نسبت به سقراط و دیگر فیلسوفان آشنا شوند. کسانی که میخواهند فلسفه را به عنوان راهی برای شناخت خود و تبدیل شدن به آن کسی که هستند، بیاموزند، چرا که نیچه فلسفه را ابزاری برای رشد فردی میداند. خوانندگانی که به دنبال متنی موجز، درخشان و فلسفی درباره فلسفه یونان باستان هستند و میخواهند با نگاه نیچه به فیلسوفان پیشاسقراطی آشنا شوند. این کتاب برای مخاطبانی که علاقهمند به فهم عمیق فلسفه کلاسیک و تاریخ تفکر فلسفی هستند، منبعی ضروری و ارزشمند محسوب میشود.
من درک میکنم که فیلسوفان نخستین، پیشگامان یک اصلاح یونانی و نه پیشگامان سقراط بودند. اصلاح آنان هرگز نتیجه بخش نبود. با فیثاغورث این اصلاح به صورت فرقهای باقی ماند... امپدوکلس مصلح بزرگی است که شکست خورد، چون او کامیاب نشد، تنها سقراط باقی ماند... بگذارید اعتراف کنم که سقراط آنقدر به من نزدیک است که تقریباً پیوسته با او در حال جنگم.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir