طنز گاهی رندانه خود را پشت زبانی متکلف و جدی، اما عمیقاً مضحک مخفی میکند. رمان «بازمانده روز»، اثر کازوئو ایشیگورو، مصداق چنین طنز رندانهای است. ایشیگورو در «بازمانده روز» ماهرانه در جلد پیشخدمتی که کارش را زیاده از حد جدی گرفته است میرود و درعینحال با فاصلهای طنزآمیز و ظریف از این شخصیت حقیقتی عمیق و مهم را در باب جهان و کار جهان برملا میکند.
رمان «بازمانده روز»، با عنوان اصلی The Remains of the Day، از رمانهای مطرح قرن بیستم است و از جمله آثار داستانی مدرن که از امتحان تاریخ سربلند بیرونآمده و به یکی از کلاسیکهای مدرن تبدیل شده است.
متن اصلی رمان «بازمانده روز» نخستینبار در سال 1989 منتشر شد و ایشیگورو با همین رمان بود که به شهرت رسید و جایزه بوکر گرفت. ایشیگورو در یادداشتی نوشته است که دو منبع الهام او در نوشتن رمان «بازمانده روز» فیلم «مکالمه»، اثر فرانسیس فورد کاپولا و شخصیت اصلی این فیلم با بازی جین هکمن و نیز ترانۀ «آغوش رابی» تام ویتس بودهاند.
در سال 1993 جیمز آیوری فیلمی بر اساس رمان «بازمانده روز» ساخت. این فیلم که بازیگران اصلی آن آنتونی هاپکینز و اما تامسون بودند، در هشت بخش نامزد جایزه اسکار شد.
رمان «بازمانده روز» رمانی با راوی اولشخص است. راوی این رمان مردی است به نام استیونز که پیشخدمت یک قصر در انگلیس است. او عمرش را وقف خدمت به ارباب اشرافی قصر کرده و جز این کار به هیچ کار دیگری نپرداخته است. اکنون که ارباب جدیدی قصر را صاحب شده، استیونز به توصیۀ این ارباب جدید به مرخصی رفته و حین سفر گذشته و اکنون خود و آنچه را که دیده و میبیند روایت میکند.
«بازمانده روز»، چنانکه نجف دریابندری در مقدمۀ ترجمۀ فارسی این رمان اشاره کرده، «بافت پیچیدهای از چندلایه داستان است». ایشیگورو در این رمان با طنزی ظریف و زیرکانه تغییر یک دوران و گذار از اشرافیت انگلیسیمآبِ عصر امپراتوری به دوران سلطۀ سرمایهداری امریکایی را به تصویر کشیده است. مالکان اشرافیِ قصری که استیونز سالها پیشخدمت جانبرکفِ آن بوده اکنون منزل به نوآمدگانی از فرهنگی دیگر سپردهاند. مالک کنونی قصر یک مرد امریکایی است که برخلاف مالکان پیشین چندان دربند آداب و تشریفات اشرافی عذابآور نیست و این تضادی را بین او و پیشخدمت عادتکردن و وفادار به نظم پیشین عیان میکند.
«بازمانده روز» همچنین تصویری از سالهای بین دو جنگ جهانی در اروپا و تلاش ناکام اشراف محافظهکار انگلیس برای زدوبند با نازیها در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم و در لایهای عمیقتر تصویری از رنج بیهوده آدمهایی به دست میدهد که جهان و کار جهان را بر خود و دیگران سخت میگیرند و خود را بیهوده از عشق، تفریح، سیاحتِ اطرافواکناف و دمی آسودن و عمر به خوشی گذراندن محروم میکنند و دم را غنیمت نمیشمارند. «بازمانده روز» طنزی رندانه و انتقادی است علیه فرسودگی، فروبستگی و انقیاد. این رمان در ستایش گشودن درهاست به روی جهانهای تازه و پهناور، بهجای تکبعدی بودن و جهان کوچک خود را کل جهان پنداشتن. استیونز در این رمان شخصیتی است که اصلاً اهل شوخی نیست. همین جِدیَتِ او و اینکه امور مربوط به شغل خود را بیش از حد جدی میگیرد و بهخاطر شغلش از عشق و تفریح و سیاحت و هر کار دیگری چشم میپوشد و حتی در لحظۀ مرگ پدرش بیشتر به فکر انجام بینقصِ وظایف خویش است شخصیت و موقعیت او را طنزآمیز جلوه میدهد، چرا که در پایان میبینیم که آنچه را که استیونز تا آن حد جدی انگاشته است ارزش آن میزان جدیگرفتن را نداشته و محصور ماندن استیونز در قصر اربابی چشم او را به روی عشق و نیز به وسعت جهان بیرون بسته نگه داشته است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir