سوئد و رومانی در یکچهارم نهایی جام جهانی 1994 به هم رسیدند و بازی به ضربات پنالتی کشید. توماس راولی، دروازهبان تیم سوئد، دو ضربهٔ پنالتی را گرفت و پس از بازی گفت: «من مرگ ناگهانی را دوست دارم!»؛ دروازهبان بودن یعنی مواجههٔ مدام با همین مرگ ناگهانی! بلوخ داستان «دلهرهٔ دروازهبان هنگام ضربهٔ پنالتی» هم گویی از همین تدریج مرگ فراری است و ناگهان یکی را طلب میکند که جامعه پذیرایش نیست. جامعهستیزی او، در نفرتش از خود و دیگری و البته ترسش از مواجهه نهفته است! اگر «زندگی نزیسته ارزش زیستن ندارد»، قهرمان کتاب «پیتر هانتکه»، با زیستن زندگی در تقابل است، هرچند بهواقع دروازهبانی است که ایستاده و بیحوصله بازی را تماشا میکند! دلهرهٔ دروازهبان هنگام ضربهٔ پنالتی، یکی از ماجراهای نفرت از بودن در جهان است و ترس از نبودن!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir