به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







چهار هزار هفته - مدیریت زمان برای میراها









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

میانگین طول عمر انسان بسیار کوتاه است. اگر 80 سال عمر کنید، فقط حدود چهارهزار هفته زندگی خواهید کرد. نام این کتاب هم به همین دلیلی انتخاب شده است. فیلسوفان، از یونان باستان گرفته تا به امروز، کوتاهی عمر را مشکل اصلی زندگی انسان دانسته‌اند. آن‌ها همیشه به دنبال راهی بودند که انسان از زندگی‌اش بیشتر استفاده کند. به همین دلیل مدیریت زمان باید دغدغهٔ اصلی همهٔ انسان‌ها باشد. اصلاً می‌توان گفت کل زندگی مدیریت زمان است.

درباره کتاب چهارهزار هفته

کتاب «چهارهزار هفته» اثری نوشته «الیور برکمن» است که نخستین‌بار در سال 2021 به چاپ رسید. «برکمن» به این موضوع می‌پردازد که چگونه اغلب تلاش‌های انسان‌ها برای بهبود زندگی‌شان به‌واسطه استفاده بهتر از زمان، در حقیقت فقط باعث سخت‌تر شدن شرایط می‌شود. «برکمن» بیان می‌کند عمری به طول چهارهزار هفته، برای به‌انجام‌رساندن تمام کارها کافی نیست: اگر بتوانیم بپذیریم که «مدیریت زمان، آن‌گونه که آن را می‌شناسیم، با شکستی مفتضحانه مواجه شده»، آن‌وقت قادر خواهیم بود از موفقیت‌هایی لذت ببریم که رسیدن به آن‌ها در زمان محدودی که داریم، امکان‌پذیر است. نویسنده در پاسخ به این سؤال که چرا ما تا این اندازه نگران بهره‌وری و استفاده کارآمدتر از زمان هستیم، توضیح می‌دهد؛ چون این کار به ما کمک می‌کند احساس کنیم که کلید مهار کامل زندگی‌مان را در اختیار داریم. اما راه‌هایی برای تغییر این شرایط وجود دارد: پذیرش و مشخص‌کردن محدودیت‌ها، ارجحیت بخشیدن به مهم‌ترین فعالیت‌ها در زندگی‌مان، و پذیرفتن «حقیقت در مورد زمان محدود خود» از طریق محدودکردن وظایف.

خواندن کتاب چهارهزار هفته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این کتاب را به تمام کسانی که می‌خواهند از زندگی بیشتر لذت ببرند پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب چهارهزار هفته می‌خوانیم:

 «حالا وقتش رسیده ماجرا را بشکافیم و به قلب داستان وارد شویم که بیان‌کردنش دشوار است؛ بیان این احساس که با وجود این فعالیت‌ها، حتی افراد نسبتاً مرفه هم به‌ندرت کارهای درست انجام می‌دهند. همه احساس می‌کنیم که راه‌های مهم و رضایت‌بخشی برای گذراندن زمان وجود دارد. حتی اگر دقیق هم ندانیم چه راه‌هایی، وقت خود را روشمندانه صرف انجام‌دادن کارهایی به‌جز آن‌ها می‌کنیم. میل به زندگی پُرمعناتر خود را به اَشکال گوناگون نشان می‌دهد. مثلاً، در شوق وقف‌کردن خود در امری مهم، در داشتن این احساس که در این نقطهٔ خاص در تاریخ با تمام بحران‌ها و بلایا مسئولیت شما بیشتر از پول درآوردن و خرج‌کردن است. اما همین میل باعث بروز احساس‌های آزاردهنده‌ای نیز می‌شود، از قبیل احساس اجبار برای داشتن شغل تا بتوانیم برای انجام‌دادن کار محبوبمان یک‌ذره وقت بخریم، برای وقت گذراندن با فرزندان در این کرهٔ خاکی یا گشت‌وگذار در طبیعت زمان کافی داشته باشیم یا دست‌کم در مسیر رفت‌وآمد بین خانه و محل کار عمر خود را هدر ندهیم. چارلز آیزنشتاین، حامی محیط‌زیست و نویسندهٔ کتاب‌های خودشناسی، به یاد دارد که اولین‌بار احساس «اشتباه بودن» طریقهٔ استفاده‌مان از زمان را در زمان کودکی و بزرگ‌شدن در رفاه مالی در دههٔ 1970 امریکا احساس کرد: 
 می‌دانستم زندگی باید لذت‌بخش‌تر، واقعی‌تر و پُرمعناتر و جهان باید زیباتر از این حرف‌ها باشد. ما نباید از دوشنبه‌ها متنفر و به امید آخر هفته‌ها و تعطیلات زنده باشیم. نباید مجبور باشیم برای دست‌شویی رفتن دست بلند کنیم و اجازه بگیریم. نباید در روزهای زیبا و دل‌انگیز در خانه‌هایمان حبس باشیم.» 

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه