هکرها، بازیهای رایانهای، حملۀ ویروسها و دزدی اطلاعات طبقهبندیشده و رمزها و محتویات کدگذاری شده همهوهمه در متن یکدنیای مجازی اتّفاق میافتند؛ اما این بار در آنتیویروس پای همۀ اینها به دنیای واقعی باز میشود؛ دنیایی که یکسرش فنّاوری عصر مدرن است و یکسرش مهمترین گنجینۀ ایران باستان که هنوز پس از اینهمه حفاریها و یغمای بیگانگان یک جایی در هگمتانه مخفی شده است. آنتیویروس روایت هیجانانگیز و ماجراجویانهای از بازشدن پای هکرها و سرویسهای جاسوسی بینالمللی به دنیای ایران باستان است و طمع بر سر دستیابی به گنجی بیمانند که هیچکس از جای آن خبر ندارد.
هکرها، بازیهای رایانهای، حملۀ ویروسها و دزدی اطلاعات طبقهبندیشده و رمزها و محتویات کدگذاری شده همهوهمه در متن یکدنیای مجازی اتفاق میافتند؛ اما این بار در آنتیویروس پای همۀ اینها به دنیای واقعی باز میشود؛ دنیایی که یکسرش فنّاوری عصر مدرن است و یکسرش مهمترین گنجینۀ ایران باستان که هنوز پس از اینهمه حفاریها و یغمای بیگانگان یک جایی در هگمتانه مخفی شده است. آنتیویروس روایت هیجانانگیز و ماجراجویانهای از بازشدن پای هکرها و سرویسهای جاسوسی بینالمللی به دنیای ایران باستان است و طمع بر سر دستیابی به گنجی بیمانند که هیچکس از جای آن خبر ندارد.
این کتاب را به دوستداران داستانهای ماجراجویانه پیشنهاد میکنیم.
نوار سبز پر میشود؛ مکث روی 99% و چند ثانیه بعدش یک تیک سبز گنده که دورش دایرهای طلایی حلقه میزند: Finish. پوفی میکنم و تکیه میدهم. حالا یک موسیقی میچسبد. یکی از موسیقیهای یانی را از توی فولدر New Yani-ghazal میکشم بیرون که دکمهٔ موسم کار نمیکند و کسی جیغ میکشد! اسکلت چشم آتشی با دو استخوان ضربدری زیرش میپرد روی دسکتاپم. صدای جیغهایش را مثل جیغ کسی که زیر دستوپا افتاده باشد، میشنوم:
«ویروس، ویروس».
خوب است که ولوم را کم کردم، وگرنه پردهٔ گوشم را پاره کرده بود و با صدای آژیری که در بکگراند کار گذاشتهام، بعید نبود سنگکوب کنم. همیشه این لحظه را دوست دارم؛ لحظهٔ شیرین تور کردن یک ویروس یا رفقایش. انگار بعد از ساعتها منتظر ماندن، یک ماهی چاقوچلّه را گرفتهای و اگر ماهیگیری با توری باشد که تازه خریده باشی، حال دیگری دارد.
حالا لابد باید کلیدهای Unluck را که برای چنین وقتهایی طراحی کردهام، بزنم تا دسترسیام به لپتاپ برگردد. دوست دارم توی این سکوت دم غروب شرکت بنشینم و از این شکار لذّت ببرم. لابد مثل هفتهٔ قبل این هم ویروس اژدری است که فرستاده. یاد ریشبزیاش میافتم که چطور موقع گفتن «اینجا مدام امتحان میشید»، میجنبید و بالا و پایین میرفت. دلم میخواست یکبار میتوانستم ریشش را بکشم تا ببینم واقعی است یا آنها را چسبانده است. خندهام میگیرد. آنتیویروس را سه چهار ساعت پیش فعّال کردم و فکرش را نمیکردم به همین زودیها عمل کند. ورژن قبلش بهجز این دوسه هفته که به طور مرتب شکار میکرد، توی چند ماهی که روی سیستمم وصل بود، حتّی یک مورد ناقابل را هم شناسایی نکرده بود و حتّی قبلیها و قبلتریها. کاش این یکی حدّاقل یک حال اساسی بدهد.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir