شجاعت رنج بردن اثری از درل ون تانگرن و سارا ون تانگرن است که چارچوبی درمانی برای مواجهه با سختترین بحرانهای زندگی ارائه میدهد. این کتاب، مبتنی بر روانشناسی مثبتگرا، رنج را بهعنوان بخش جداییناپذیر زندگی بررسی میکند و به خواننده میآموزد که چگونه میتوان با پذیرش و درک رنج، به رشد و شکوفایی دست یافت. نویسندگان با ترکیب مثالهای بالینی و تجربیات شخصی، راهکاری برای معنا بخشیدن به رنج ارائه میدهند که میتواند مسیر زندگی افراد را تغییر دهد.
کتاب شجاعت رنج بردن از این ایده شروع میشود که بسیاری از ما یاد نگرفتهایم چگونه با رنج روبهرو شویم و معمولاً آن را انکار یا از آن فرار میکنیم. در این میان، حتی برخی روشهای درمانی نیز بهجای درک رنج، صرفاً بر کاهش درد متمرکزند. نویسندگان، با استفاده از روانشناسی مثبت وجودی، رویکردی جدید پیشنهاد میکنند که رنج را نهتنها یک بحران، بلکه فرصتی برای رشد و معنا یافتن میداند.در این کتاب، تفاوت میان درد و رنج بررسی شده است. درد حالتی گذرا و موقتی دارد، درحالیکه رنج تجربهای عمیق و متحولکننده است که میتواند زندگی فرد را برای همیشه تغییر دهد. رویکرد نویسندگان بر سه مؤلفهی اصلی برای یافتن معنا در دل رنج تأکید دارد:1. انسجام: تبدیل رخدادهای زندگی به یک روایت معنادار.
2. اهمیت: ایجاد ارتباطی فراتر از خود با دیگران.
3. هدف: تبدیل رنج به امری ارزشمند و والا.
این اثر نشان میدهد که چگونه میتوان در مواجهه با بحرانها، معنایی درونی ایجاد کرد که مستقل از شرایط بیرونی، به زندگی عمق ببخشد.
شجاعت رنج بردن برای درمانگران، مشاوران و علاقهمندان به روانشناسی که به دنبال درکی عمیقتر از رنج انسانی هستند، مناسب است. همچنین افرادی که در مسیر پذیرش رنج و یافتن معنا در سختیها قرار دارند، میتوانند از این کتاب بهره ببرند. این اثر راهنمایی ارزشمند برای هر کسی است که میخواهد در تاریکیهای زندگی، نور امید و آگاهی بیابد.
معمولاً مددجوهایی که برای درمان میآیند، میخواهند مهارتهای مقابلهای را بیاموزند یا اضطراب کلی، افسردگی یا روابط پرتنش را کاهش دهند. هدف در این مرحله کمک به آنهاست تا بهجای فکر کردن صرف به علائم، ریشههای عمیقی را که باعث ایجاد این احساسات میشوند و چگونگی تأثیر باورهایشان بر این احساسات را هم در نظر بگیرند. این بدین معنا نیست که باید علائم مددجو را نادیده گرفت، بلکه میتوان با اشاره به تهدیدهای وجودی که زمینهساز این علائم هستند، به آنها کمک کرد تا دلایل عمیقتر رنجشان را تشخیص دهند. مثلاً مددجویی با بیماری مزمن ممکن است از مرگ قریبالوقوع خود دچار اضطراب و اندوه باشد. او میترسد که از همسر و فرزندان کوچکش بهخوبی مراقبت نشود. او از این واقعیت عصبانی است که فرزندانش خاطرات کمی از او خواهند داشت. تمامی این احساسات موجه و منطقیاند؛ اما علت اصلی این احساسات اضطرابآور چه میتواند باشد؟ میتوان از او پرسید که آیا کلنجارش با مضامین وجودی انزوا، فقدان کنترل و بهطور ویژه مرگ ممکن است باعث پریشانی و بروز احساس اضطراب، غم و عصبانیت شده باشد. میتوان به او کمک کرد تا تشخیص دهد که باور او به عادلانهبودن جهان ممکن است حتی باعث پریشانی بیشترش شود. میتوان او را راهنمایی کرد تا با قبول ماهیت اجتنابناپذیر واقعیتهای وجودی مرگ و انزوا بر آنها متمرکز شود و با تشویق او به فکر کردن دربارهی اینکه کدامیک از باورهایش ارزش نگهداشتن دارد، از او پرسید آیا اگر برخی از باورهایش را کنار بگذارد یا بازنگریشان کند، حس او به تجربههایش از رنج واقعیتر و اصیلتر نخواهد شد؟
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir