حاشیه همان متن است کتابی است دربارهٔ تأملات، دریافتها و برداشتهای پیروز کلانتری از سیسال زندگیاش با فیلم مستند (1370 تا 1400)؛ نوعی خاطرهخوانی از سرکردن مدام با مستند و مستندسازی. پیروز کلانتری در این کتاب از افکار و احوال ذهنیِ خودش نوشته و از دغدغههایش در عالَمِ مستندسازی. کلانتری دربارهٔ نوشتن این کتاب میگوید: من مستندسازم. پیگیر و جدی از اواخر دههٔ شصت مستند میسازم و دربارهٔ سینمای مستند ایران مینویسم. اما این کتابْ خاطرهگویی از زندگی فیلم مستندی من نیست؛ خاطرهخوانی از این زندگی است. خیلی از خاطراتم در سینمای مستند به اینجا راه نیافتهاند؛ چون در امروز من مواجهه و خوانش و روایتی برنینگیختهاند؛ مکالمه و گفتوگویی ایجاد نکردهاند. در این کتاب، خاطرهای اگر فراخوانده میشود، در پی انگیزشی و تأملی در ارجاع و گردش ذهن امروز من با رد آن گذشته است.
این کتاب نه تاریخنگاری و شرح وقایع و فعالیتها و روابط و مناسبات است و نه جستاری برای بیان احوال درون و بروز مکنون. بیشتر به افکار و احوال ذهنی و تأملات من مستندساز نظر دارد تا به درون و حسیات من غیر فیلمساز. پیش میروید و تصور میکنید در زندگی فیلم مستندی من انگار همه چیز بر وفق مراد بوده. خب، نبوده. در زندگی کاریام ذهنم را درگیر موانع و چونوچرایی آنها نکردهام و اینجا هم نیازی به شرح آنها ندیدهام. احوال سخت را سختتر نکردن و مشت در جیب نگهداشتن در هر شرایطی مسئلهام بوده است. ذهن و عین زندگی را در جستوجوی روزن و راه دررو و پیداکردن عرصههای نادیده گردش دادهام و در نبود راههای دیگر، بیان احوال خودم را راه انداختهام. خوش هم دارم از بابت پیوند و همنشینی این احوال با احوال زندگی مردم این سرزمین که اگر قرار بود حرصخور، یا حسرت خوار زندگیها و احوال پرفشار گردش امورشان باشند، زندگی (نه فقط زندهماندن) و زایشی در کار نبود و کلاه همهمان پس معرکه بود. خصلت و راز ماندگاری مردم این سرزمینْ همین دانش و فهم زندگی با سختیهاست. تاریخ و ماجراها دارد این خصلت.
علاقهمندان به دنیای فیلم و فیلمسازی و همچنین مستندسازی، و خوانندگان مشتاق به مطالعهٔ خاطرات و جستار، مناسب است.
رابطهٔ سفارش و سازنده را همچون بسیاری از مسائل و مقولات تخصصی و حرفهای سینمای مستند امری وجودی و متصل به زیست و حیات فردی و اجتماعی فیلمساز میدانم و در این منظر فراختر با آن روبهرو میشوم موضوع و پیشنهادهای سفارش را جهان بیرون از خودم میبینم و حس و نگاه و نظرم در مواجهه با آن موضوع و پیشنهادها را حرکت جریان درونم به گفتوگو و مکالمهٔ این دو جهان میاندیشم و تأثیر و تأثرشان با هم و بر هم. اگر آن سفارشها نبودند گفتوگوی دو جهان بیرون و درون من فیلمساز راه نمیافتاد. مضامین و روایتهای حاصل تولید این فیلمها هم در من خفته میماند و زبانباز نمیکرد. به این معنا مستندساز شاید آن آدم اهل حرفهای است که در زندگی و در عالم ذهن و اندیشه در پرسه زنی مدام است و خوب میچرد و همیشه آماده است که با هر موضوعی به فضای درک و دریافتهای خاص خود در آن موضوع راه بجوید و روایت خود را راه بیندازد.
درآمد
خاطرهای محو
تماشای زندگی
درنگ بر زندگی
من چهکارهام؟
حاشیه همان متن است
راشها واقعاً دور ریختنیاند؟
قاب زیبا یا قاب لازم؟
واقعیت به اضافهی من
وَرهای پنهان را روایت کن
پیرهای بیستودوسهسالهی ما!
طلب من، طلب او
زندگی جلوی دوربین فعال نمیشود
نبض زندگی روزمره را بگیر!
میل مبهم مخاطب
خوانش شهر
یک فیلم کوچک
روایت عین و روایت ذهن
زندگیْ خود یک سفارش و پیشنهاد نیست؟
این «پیرامون» و «مرکز»سازیها
حکمت شادان پیرهای ما
بایست و نگاه کن
روشنفکر عملگرای ما
در جستوجوی فهم امور
از ما دور میشوند
روایت خُرد زندگی ایرانی
وقتی از جامعه حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم؟
از نوشتن بگو
«فیلم» مستند و «سینما»ی مستند
تماشای نادیدهها
دیدهی حیرت
تنهایی آدم حاشیه
هنرورزی عمومی
گریز از روایت غالب
فضای مکالمه
سرآمد
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir