کتاب چرا من فمینیست نیستم نوشته جسا کریسپین، نقدی صریح و جسورانه به جنبش فمینیسم معاصر است. کریسپین در این کتاب، از موضعی بیپرده و بدون تعارف به بررسی مشکلات، تناقضات و محدودیتهای فمینیسم موجود میپردازد و عقاید خود را در این زمینه به شیوهای قوی و منطقی بیان میکند. او انتقادات خود را به شکل بیپروایی به مخاطب ارائه میدهد و به جای طرفداری از جریان فمینیستی رایج، به نقد ساختارهای قدرت و تعاملات جنسیتی موجود در جامعه میپردازد.
کتاب مجموعهای از مقالات و تحلیلهای جسا کریسپین است که در آن به فمینیسم معاصر به عنوان یک جنبش اجتماعی و فرهنگی نگاه انتقادی دارد. نویسنده به تبیین دلایلی میپردازد که چرا فمینیسم در قالب فعلی خود نتوانسته است به تمام اهداف عدالتطلبانهای که در ابتدا به دنبال آن بود، برسد. او در این کتاب، نقدهایی جدی به نحوهی اجرای فمینیسم، ریاکاریهای آن، و تأثیرات منفی آن بر برخی از ابعاد زندگی زنان و جامعه میزند.
کریسپین همچنین به مسئلههای دیگری مانند فردگرایی، مصرفگرایی و سیستمهای قدرت میپردازد که تحت پوشش فمینیسم در حال ترویج هستند. او با تحلیل دقیق و گاهی تلخ از تحولات اجتماعی، تأکید میکند که جنبش فمینیستی به جای اینکه به دنبال تغییرات اساسی و ساختاری در جامعه باشد، بیشتر به سطحی از اعتراضات و شعارهای جنجالی و کماثر محدود شده است.
کتاب چرا من فمینیست نیستم برای افرادی که به تحلیلهای عمیق و انتقادی از جنبشهای اجتماعی و مسایل جنسیتی علاقه دارند، مناسب است. این کتاب برای کسانی که درگیر مباحث فمینیستی هستند یا بهطور کلی علاقهمند به نقد و بررسی اجتماعی هستند، میتواند دیدگاههای جدیدی ارائه دهد. همچنین افرادی که به دنبال بررسی نقدهای تند و صریح نسبت به فمینیسم و تاثیرات آن بر جوامع معاصر هستند، از این کتاب بهرهمند خواهند شد.
ابتدا باید اذعان کنیم که چرا شناخت زنان فمنیست حائز اهمّیّت است؟ منظورم مشخصاً این است که این برای یک فمنیست مهم است نه برای دنیا و هیچگونه ارتباطی با نحوهٔ زندگی زنان یا تصمیمات آنها در خانواده و اجتماعات ندارد. با توجّه به تمرکز جدید فمنیسم بر روی برچسبها و هویّت، و توجّه نکردن به محتوای فلسفی و سیاسی جنبش، چیزی که حائز اهمّیّت است موضوعاتیست که در سطح قرار میگیرند؛ مانند استفاده از واژگان اشتباه (معنای واژگان صحیح در حال تغییر است و هیچ کاری را برای فرونشاندن خشم ایجاد شده در فمنیسم اینترنتی در صورت استفاده از واژگان اشتباه انجام نمیدهند). اینجاست که وقتی خودتان را فمنیست مینامید، میتواند یک عمل افراطی تلقّی شود. شما این موضوع را بهطور مرتّب در وبلاگها و سایتهای دوستانهٔ شبه فمنیستی مانند "باز فید" مشاهده میکنید؛ فهرستی از زنان مشهوری که حاضر نیستند خود را فمنیست بنامند. این زنان بهطور دورهای فهرستبندی میشوند تا فمنیستهای خوب با برچسبهای درست و مشخّص بتوانند اعتراض خود را نسبت به جهل زنان دیگر اعلام کنند. در این اظهارات، فمنیستها به جای خواندن استدلال هر زن، برای امتناع از برچسب فمنیستی یا درک زمینههای فرهنگی مختلفی که ممکن است زنان دارای چهرهٔ بینالمللی آن را به دست آورند، از این شرم عمومی استفاده میکنند تا احساس بهتری در مورد روش صحیح تفکّر، گفتار و برچسب زدن به افراد داشته باشند. مجلّهٔ "بوست" هنگامی که به ظاهر فمنیستیتر بود، از هر یک از زنانی که با آنها مصاحبه میکرد میپرسید: «آیا خود را به عنوان فمنیست میشناسید یا خیر؟» در سال 2005 آنها این سؤال را از "بی یورک" پرسیدند و او در پاسخ گفت: «نه!» "بی یورک" یک هنرمند زن است که اغلب او را بدون توجّه به جنسیّت، به عنوان یکی از خلّاقترین و جسورترین نوازندگان نسل خود میشناسند. او با نوازندگان زن، طراحان مد و کارگردانان فیلم همکاری کرده و در مصاحبهها صریح و آشکار در مورد مشکلات زن بودن در یک صنعت مردانه صحبت نموده است. او ثابت کرده که یک انسان میتواند یک خالق هم باشد. او برای موسیقیدانان جوانِ مشتاق، یک الگوی فوقالعاده است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir