به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02191306290
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







روایت - بزرگ علوی









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «روایت» اثر بزرگ علوی، آخرین رمان این نویسنده است که در سال 1377، دو سال پس از مرگش، منتشر شد. این کتاب به‌صورت یک روایت شخصی و نه یک رمان یا قصه کلاسیک نوشته شده است و به بررسی زندگی یک مبارز حزبی در سال‌های پیش و پس از کودتای 28 مرداد می‌پردازد. داستان حول دو شخصیت اصلی می‌چرخد: حاجی علی‌اصغر که یک واعظ است و آقا معلم که معلم تاریخ و ادبیات است. این دو شخصیت در دوران طلبه‌گی با هم بوده‌اند و پس از بازگشت به ایران، یکی از آنها به عنوان واعظ و دیگری به عنوان معلم در یک شهر زندگی می‌کنند. داستان به بررسی روابط اجتماعی و سیاسی آنها و چالش‌های موجود در جامعه آن دوره می‌پردازد. علوی در این کتاب به‌جای استفاده از یک روایت خطی، از یک روایت غیرخطی و پراکنده استفاده کرده است که به خواننده اجازه می‌دهد تا خود به کشف روابط بین حوادث بپردازد. کتاب به‌طور گسترده‌ای به مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوره اشاره دارد و به نقد شرایط موجود می‌پردازد. شخصیت‌های داستان به‌طور پیچیده و چندلایه به تصویر کشیده شده‌اند و خواننده می‌تواند به‌طور عمیق با آنها ارتباط برقرار کند. این کتاب را می‌توان به علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران و کسانی که به تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران علاقه دارند توصیه کرد. همچنین، برای دانشجویان رشته ادبیات که به بررسی رمان‌های ایرانی می‌پردازند، مفید است. کتاب «روایت» یک داستان تاریخی است. در این رمان مانند دیگر آثار ادبی و تاریخی مرز تخیل و واقعیت چندان قابل تفکیک نیست. به گفته‌ی کاتب، داستان کتاب «روایت» از یک نوار ضبط شده الهام گرفته شده است و بیانگر رنج و رویدادهای زندگی بخشی از افراد در یک برهه‌ی تاریخی است. این کتاب اشارات تاریخی زیادی دارد نویسنده با گشاده دستی از وقایع تاریخی برای روایتِ داستان خود بهره گرفته است. این مسئله می‌تواند ذهن خواننده را به سمت و سویی خاص ببرد و به او در نتیجه‌گیری نهایی جهت دهد. 

خواندن کتاب روایت - بزرگ علوی را به چه کسانی توصیه می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران: این کتاب به‌عنوان آخرین اثر بزرگ علوی، به بررسی مسائل سیاسی و اجتماعی آن دوره می‌پردازد و برای علاقه‌مندان به ادبیات داستانی ایران مناسب است. دانشجویان رشته ادبیات: دانشجویان رشته ادبیات می‌توانند از این کتاب برای درک بهتر رمان‌های ایرانی و سبک نگارش بزرگ علوی استفاده کنند. کسانی که به تاریخ سیاسی ایران علاقه دارند: کتاب به رویدادهای سیاسی آن دوره اشاره دارد و برای کسانی که به تاریخ سیاسی ایران علاقه دارند، مفید است. علاقه‌مندان به رمان‌های واقع‌گرایانه: علوی در این کتاب به‌صورت واقع‌گرایانه به بررسی زندگی یک مبارز حزبی می‌پردازد و برای علاقه‌مندان به رمان‌های واقع‌گرایانه جذاب است. کسانی که به نقد اجتماعی و سیاسی علاقه دارند: این کتاب به نقد شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوره می‌پردازد و برای علاقه‌مندان به نقد اجتماعی و سیاسی مفید است.

در بخشی از کتاب روایت - بزرگ علوی می‌خوانیم

اسم نویسی در دانشگاه وسیله‌ای بود برای ارضای پدر و مادرش. ابتدا خواست در رشته روزنامه نویسی اسم بنویسد. تحقیق کرد، استادان حسابی ندارد. در رشته حقوق اسم نوشت. ماه‌های اول مانند یک شاگرد مدرسه سر درس حاضر می‌شد. با دانشجویان دختر و پسر می‌جوشید. از آن‌ها کمک می‌گرفت. با آن‌ها همراه بود. در تظاهرات دانشجوئی شرکت می‌کرد. باکی نداشت از اینکه همراه دیگران به استادان نیز بتازد. کم‌کم داشت یک پای غریو و غوغا می‌شد. این را یاران هم احساس کردند که بی‌باک است و ترس سرش نمی‌شود. چه برخی از آن‌ها می‌کوشیدند او را جلو بیندازند و دنبالش هورا بکشند. منتها فرود عاقل‌تر از آن بود که بگذارد دستش بیندازند. او میل داشت دیگران از او تبعیت کنند نه برعکس. در این چند ماهه احساس کرد که یکی از هزاران است. دیگران به او تنه می‌زنند و می‌رانندش. خودی وجود نداشت. او می‌خواست گل کند. نمی‌خواست آلت فعل باشد می‌خواست منشا و مبدا حرکتی باشد. این لغت را از چند کلمه گفت وگو با سربلند یاد گرفته بود. جمعیت مبدا هر پیشرفتی است. مزاجش نمی‌پذیرفت که در جمعیت گم شود. او آرزو می‌کرد سردسته و راهبر و مشوق و محرک جمعیت باشد. حرکتی باید به وجود آورد. یک کلمه دیگر هم به یادش آمد. نهضتی، جنبشی باید تا مقصودی برآورده شود. می‌رفت و می‌نشست و فکر می‌کرد و پندارهای خود را روی کاغذ می‌آورد. شعر می‌گفت و برای دیگران می‌خواند و از تشویق آن‌ها لذت می‌برد. همین شد که وسوسه روزنامه نویسی که چند ماهی در او خفته مانده بود بار دیگر بیدار شد. تمام وجودش می‌طلبید که خود را بنمایاند. استعدادی در درونش می‌لولید که بایست پرورش یابد. به خیالش روزنامه برای او همه چیز همراه داشت. شب که آن را در همان شهر کوچک در دست می‌گرفتی و می‌خواندی و تراوش‌های فکری خودت را مرور می‌کردی حظی بهت دست می‌داد که در هیچ مورد دیگر نظیرش را احساس نمی‌کردی. نوشته باهات گفتگو می‌کرد. می خنداندت، به گریه‌ات می‌انداخت به شگفتی وا می‌داشت، مغرورت می‌ساخت و می‌کوفتت. خط‌ها زنده می‌شدند. جان می‌گرفتند. در مقابل چشمانت می‌رقصیدند و ادا درمی‌آوردند و چشمک می‌زدند.

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه