کتاب خر مرده نوشتهٔ برجستهی ترک، عزیز نسین، داستانی طنزآمیز و انتقادی است که در قالب بیست و سه نامه روایت میشود. این نامهها توسط شخصیتی خیالی به نام «خر مرده» از آن دنیا برای دوستش «زنبور سرخ» نوشته شدهاند و در آن با زبان طنز و نیشدار، ماجراهای مرگ، زندگی پس از آن و نقد شرایط اجتماعی دوران نویسنده به تصویر کشیده شده است. اگر به دنبال شنیدن روایتهایی هستید که علاوه بر سرگرمی، شما را به تفکر وامیدارند و نگاهی عمیق به واقعیتهای اجتماعی دارند، کتاب صوتی خر مرده عزیز نسین، انتخابی بینظیر برای شما خواهد بود.
عزیز نسین، نویسنده شجاع و منتقد اجتماعی، این اثر را در سال 1957 خلق کرد تا با نگاهی تند و کنایهآمیز، شرایط نابسامان جامعه ترکیه را نقد کند. به جای روایت مستقیم، او از زبان یک شخصیت حیوانی استفاده کرده است تا با هوشمندی، استثمار بشر توسط اقلیتهای قدرتمند بورژوا را بهتصویر بکشد. این سبک نوشتار که ترکیبی از طنز تلخ و کنایههای نیشدار است، از ویژگیهای برجسته قلم عزیز نسین به شمار میرود. نکته جالب این است که فضای فرهنگی و سیاسی ترکیه در آن زمان شباهتهای زیادی با شرایط مشابه در ایران داشت، بنابراین نقدهای نسین برای مخاطبان ایرانی نیز بسیار قابل فهم و آشناست. این همدلی فرهنگی، عزیز نسین را به یکی از نویسندگان محبوب در ایران تبدیل کرده است. عزیز نسین در خر مرده همه ابعاد زندگی اجتماعی را زیر ذرهبین طنز خود میگیرد؛ از باورهای خرافی و دگمهای مذهبی تا عقبافتادگیهای اجتماعی و بیرحمی سیاستمداران. او بهعنوان یک هنرمند دغدغهمند، با کنایهٔ تند و بیامان خود، بیعدالتیها و ظلمهایی که بر مردم روا داشته میشود را به چالش میکشد و در برابر آنها میایستد.
دوستداران ادبیات طنز و انتقاد اجتماعی، افرادی که به آشنایی با فرهنگ و تاریخ جامعه ترکیه علاقهمندند، مخاطبانی که دوست دارند با شیوهای متفاوت و هوشمندانه مسائل اجتماعی را بررسی کنند و تمام کسانی که به دنبال شنیدن داستانهای جذاب و در عین حال معنادار و آموزنده هستند.
زنبور سرخ عزیز، مردنش که مردم. اما نمیدونم چرا نمیتونم به طور رسمی بمیرم. وقتی دارم این سطر رو مینویسم، انگار صداتو میشنوم. میگی: «تو مملکت ما هم زندگی رسمی سخته هم مردن رسمی.» تو زیرزمین بیمارستان که دماش منفی شیش درجه بود، مردههای دیگهای هم بودن. سمت راستم یه مرد میانسال بود و سمت چپم یه زن میانسال. از مرد مرده پرسیدم: «جناب! شما چرا مردین؟» گفتم جناب چون حتی بعد از مردن هم پرستیژ آدمها معلومه. منتظر جواب بودم که اخماشو در هم کشید و صورتش رو به اون طرف چرخوند. حرفهایی رو که زیرلب میگفت میشنیدم: «واسه همینه که از مردن خوشم نمیاد. وقتی آدم میمیره دیگه فاصلهی طبقاتی از بین میره. اینجا هممون یکی هستیم. ارباب و رعیت، متشخص و بیشخصیت. عجب آدمهایی پیدا میشن. کسی که هنوز باهاش آشنا نشدم بهم میگه چرا مردی. مردن کار راحتیه اما موندن میون آدمهای بیتربیت مصیبته.» زن میانسالی که کنارم خوابیده بود، نجواکنان گفت: «عه آقای اشرافیه.» از این که بدون معرفی خودم بیمقدمه سوال کرده بودم، از خودم خجالت کشیدم. کمی بعد خودمو معرفی کردم. اگر چه با شنیدن خر مرده ترسیده بودن، با این همه تشکر کرد. او هم خودش رو معرفی کرد. نفهمیدم شغلش چیه. حدس زدم که از آدمهای همه کارهی هیچ کارس!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir