کتاب "مردهها جوان میمانند" اثر نویسندهی آلمانی آنا زگرس در سال 1949 منتشر شده و به موضوعاتی عمیق و تکاندهنده از تاریخ آلمان در دوره بین دو جنگ جهانی میپردازد. این رمان نتیجهی تجربههای شخصی نویسنده و تحولات اجتماعی و سیاسی آن زمان است. آنا زگرس که با نام واقعی "نتی رایلینگ" به دنیا آمد، بهخوبی توانسته در این اثر بازتابدهندهی شرایط آن دوران و عواطف انسانی در میان ناآرامیها و بحرانها باشد.
داستان این کتاب، نگاهی عمیق به زندگی کمونیستهایی دارد که در کشاکشهای اجتماعی و سیاسی بعد از جنگ جهانی اول، بهویژه در آلمان تحت تأثیر وقایع تاریخی شروع جنگ جهانی دوم، مشغول به کار و فعالیت بودند. با روایت داستان از دید خانوادهی ارووین اسپارتاکوس، زگرس توانسته درگیریهای طبقاتی و فشارهای اجتماعی را بهخوبی به تصویر بکشد. این کتاب تصویری حقیقی از تلاطمات ذهنی، احساسی و اجتماعی مردم آلمان طی سالهای 1918 تا 1945 ارائه میدهد و خواننده را به ژرفای مواد درگیریهای طبقاتی و مشکلات سیاسی جامعه میبرد. شخصیتهای اصلی داستان، با دقت و ظرافت به تصویر کشیده شدهاند. همسر پیشین اروین، ماری، با سوسیال دموکراتهای گشتاپو وارد رابطه میشود و در این روند، تنشهای عاطفی و اخلاقی جالبی به وجود میآید. در حالی که فرزند اروین، هروس، به سمت جنبش کمونیستی گرایش پیدا میکند، او با برادر نازیاش در جدالی تند با خصومتهای عمیق روبرو است. این رابطه متلاطم نشاندهندهی اثرات شوم جنگ بر روی خانوادهها و زندگیهای فردی است. همچنین داستان بهصورت عاطفی به سرنوشت هانس میپردازد، که در پیوستن به ارتش سرخ تلاش میکند اما در جبهه شرقی با مرگ روبرو میشود و معشوقهاش، امی، با بارداری و بهتنهایی در برلین بزرگ ماندگار میشود. این داستان نه تنها تاریخ را روایت میکند بلکه احساسات انسانی و بحران هویت را نیز به تصویر میکشد.
کتاب "مردهها جوان میمانند" به خوانندگانی که به تاریخ معاصر، مسائل اجتماعی و روانشناسی توأم با تحولات اجتماعی علاقهمند هستند، بهخصوص کسانی که میخواهند عمیقتر به کشمکشهای ذهنی و عاطفی انسانها در زمانهای بحرانی پی ببرند، توصیه میشود. همچنین، افرادی که در جستجوی درک بهتر از شرایط تاریخی و فرهنگی آن زمان هستند، میتوانند از این اثر بهرهمند شوند و به تأمل در خصوص موضوعات عمیق زندگی انسانی بپردازند. بدون شک، کتاب زگرس اثری است که چون آینهای به واقعیتهای تلخ و شیرین بشر مینگرد و ما را به تفکر دربارهی گذشته و آیندهی خود وامیدارد.
با خود اندیشید: ما دو تا کنار هم هستیم! آری، چه خوب بود اگر میتوانستیم برای هر دومان دعا کنم. تنبلتر از آن هستم که دستکشها را دوباره به دست کنم. گرمای پتو بس است. آری،ای پدر ما در آسمان، اگر تو هستی، پس نامت مقدس باد. در این صورت ملکوت تو خواهد آمد، ملکوت تو و نه آن رایشی که دربارهاش یاوه سرایی میکنند. در آسمان و بر روی زمین، ارادهی تو برآورده خواهد شد و نه ارادهی پیشوا، فوج هواپیماها و بارش بمب بر زمین. تو نان روزانهی ما را به ما خواهی داد؛ من سیر خواهم شد و دیگر خالی و پوک نخواهم بود. و بیحوصلگی نخواهد بود، بلکه چیزی خواهد بود که سیراب کند. تو ما را در آرمایش نخواهی آورد تا به ناچار به هر چیزی تن بدهیم: عشق و عاشقیها، پول، هدایا و حتی بچهی لیون؛ این لیونی که من دیگر دوستش ندارم، و این ملکی که دلبستهاش بودم. تو گناهان ما را خواهی بخشید، حتی گناهان مرا هم؛ چرا که من همه چیز را سهل و ساده میخواستم و گوش شنیدن آن چیزی را نداشتم که خوشیام را تباه میکرد. ما نیز هر قرضدار خود را خواهیم بخشید، البته بر آنهایی که با تن برهنه همچون چارپایان از برابر لیون، رتسلوف و شولسه گذر داده شدند، بخشش سخت گران خواهد آمد، اما تو از عهدهی این کار خارق العاده هم برخواهی آمد و ما را خواهی بخشید. در ملکوت تو آرامش حاکم است، همان گونه که در خانه. خانه همیشه آرام است، حالا هم. برف آرام است، زیرا ملکوت از آن تو است، و نیز شکوه و جلال، آمین!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir